پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR كلیپ صوتی «تكلیف و نتیجه» را منتشر كرد
این كلیپ صوتی شامل بیانات حضرت آیتالله خامنهای پیرامون نسبت تكلیفگرایی و نتیجهگرایی است
برای دریافت فایل ، با توجه به سرعت اینترنت خود ، یکی از سه لینک روبرو را کلیک نمایید:
بخشهایی از بیانات امام خمینی (ره) و رهبر انقلاب اسلامی كه در این كلیپ میشنوید:
من یك تكلیف الهیدارم و مطابق تكلیف الهی عمل میكنم. كشته بشوم، عمل كردم به تكلیف الهی؛ پیش ببرم، عمل كردم به تكلیف الهی ام. شما تكلیف الهی دارید. متكی به خدا باشید. متكی به امام زمان ـ سلاماللّه علیه ـ باشید. و شما پیش میبرید انشاءاللّه
امام خمینی (ره) ۱۳۵۷/۱۱/۲۹ و مهم این است كه یك اختلافاتی الآن ایجاد میكنند. یعنی اشخاصی میخواهند نگذارند كه نهضت ما نتیجه بگیرد. یك نهضتی كردهاید شما، یك قدرت بزرگی را شكست دادید؛ لكن نتیجه این نبوده است كه فقط آن قدرت برود. اگر عوض آن قدرت یك قدرتی نظیر او آن بیاید، خوب همان است كه بود. پس عمده این است كه ما بعد از رفتن آن قدرت، نتیجهای كه اسلام میخواهد، نتیجهای كه صلاح مسلمین است، بگیریم. در همین حالی كه برای نتیجه، مشغول بررسی و اقدام است، یك دستهایی از خارج و داخل مشغول ایجاد اختلافاتند. یك اختلافاتی بین مردم به جهات مختلف، به اسمای مختلف، به جهات مختلف. خیلی توجه به این معنا بكنید، و به دوستانتان و بازاریها هم، بعد از اینكه سلام من را میرسانید، این مطلب را بگویید كه توجه تام به این معنا داشته باشید، كه هر كس بخواهد ایجاد اختلافی بكند بدانید كه یا آدم نادانی است، تحت تأثیر واقع شده است؛ یا آدم شیطانی است كه میخواهد نگذارد نهضت درست بشود. الآن اختلاف سر هیچ چیز نكنید. من در آن صحبتهای طولانی هم كه كردم سفارش كردهام این مطلب را. شما هم به رفقایتان، به دوستانتان، خودتان توجه این معنا را داشته باشید كه الآن اختلاف ایجاد نشود. یكی بیاید بگوید كتاب كی چطور است؛ كی بگوید چطور است، نباشد. الآن اختلافات اسباب این میشود كه ما نتوانیم این قدم را كه الآن لازم است برداریم.
امام خمینی (ره) ۱۳۵۸/۰۴/۲۱ يك سؤال ديگر اين است - كه اينجا هم باز بعضى از دوستان گفتند - كه رابطهى «تكليفمدارى» با «دنبال نتيجه بودن» چيست؟ امام فرمودند: ما دنبال تكليف هستيم. آيا اين معنايش اين است كه امام دنبال نتيجه نبود؟ چطور ميشود چنين چيزى را گفت؟ امام بزرگوار كه با آن شدت، با آن حدّت، در سنين كهولت، اين همه سختىها را دنبال كرد، براى اينكه نظام اسلامى را بر سر كار بياورد و موفق هم شد، ميشود گفت كه ايشان دنبال نتيجه نبود؟ حتماً تكليفگرائى معنايش اين است كه انسان در راه رسيدن به نتيجهى مطلوب، بر طبق تكليف عمل كند؛ برخلاف تكليف عمل نكند، ضدتكليف عمل نكند، كار نامشروع انجام ندهد؛ والّا تلاشى كه پيغمبران كردند، اولياى دين كردند، همه براى رسيدن به نتائج معينى بود؛ دنبال نتائج بودند. مگر ميشود گفت كه ما دنبال نتيجه نيستيم؟ يعنى نتيجه هر چه شد، شد؟ نه. البته آن كسى كه براى رسيدن به نتيجه، برطبق تكليف عمل ميكند، اگر يك وقتى هم به نتيجهى مطلوب خود نرسيد، احساس پشيمانى نميكند؛ خاطرش جمع است كه تكليفش را انجام داده. اگر انسان براى رسيدن به نتيجه، بر طبق تكليف عمل نكرد، وقتى نرسيد، احساس خسارت خواهد كرد؛ اما آن كه نه، تكليف خودش را انجام داده، مسئوليت خودش را انجام داده، كار شايسته و بايسته را انجام داده است و همان طور كه قبلاً گفتيم، واقعيتها را ملاحظه كرده و ديده است و بر طبق اين واقعيتها برنامهريزى و كار كرده، آخرش هم به نتيجه نرسيد، خب احساس خسارت نميكند؛ او كار خودش را انجام داده. بنابراين، اين كه تصور كنيم تكليفگرائى معنايش اين است كه ما اصلاً به نتيجه نظر نداشته باشيم، نگاه درستى نيست.
در دفاع مقدس و در همهى جنگهائى كه در صدر اسلام، زمان پيغمبر يا بعضى از ائمه (عليهمالسّلام) بوده است، كسانى كه وارد ميدان جهاد ميشدند، براى تكليف هم حركت ميكردند. جهاد فىسبيلالله يك تكليف بود. در دفاع مقدس هم همين جور بود؛ ورود در اين ميدان، با احساس تكليف بود؛ آن كسانى كه وارد ميشدند، اغلب احساس تكليف ميكردند. اما آيا اين احساس تكليف، معنايش اين بود كه به نتيجه نينديشند؟ راه رسيدن به نتيجه را محاسبه نكنند؟ اتاق جنگ نداشته باشند؟ برنامهريزى و تاكتيك و اتاق فرمان و لشكر و تشكيلات نظامى نداشته باشند؟ اينجور نيست. بنابراين تكليفگرائى هيچ منافاتى ندارد با دنبال نتيجه بودن، و انسان نگاه كند ببيند اين نتيجه چگونه به دست مىآيد، چگونه قابل تحقق است؛ براى رسيدن به آن نتيجه، بر طبق راههاى مشروع و ميسّر، برنامهريزى كند.