فقط چهار سال از فتنه ۸۸ گذشته است و شگفتا كه برخي چنان بيصبرند كه در همين فاصله كم ميخواهند حقايق آن اتفاق را قلب كنند و ماجرا را وارونه جلوه دهند. تقليل «جرم نابخ...
فقط چهار سال از فتنه ۸۸ گذشته است و شگفتا كه برخي چنان بيصبرند كه در
همين فاصله كم ميخواهند حقايق آن اتفاق را قلب كنند و ماجرا را وارونه جلوه دهند. تقليل «جرم نابخشودني» و «گناه بزرگ» فتنه گران به اختلاف نظر، و تبديل آن «ظلم بزرگ» به اعتراضي كوچك، اتفاق عجيبي است كه در سايه اهمال دستگاههاي مسؤول در برخورد با فتنهگران اتفاق افتاده است.
به همين بهانه بار ديگر مروری بر همه فرمايشات رهبر معظم انقلاب درباره فتنه ۸۸ و دست اندركاران آن خواهیم داشت. بياناتي كه معظم له در آنها مرز دقیق آنچه از حوادث ۸۸ قابل چشم پوشی و اصطلاحا موضوعاتی فرعی بوده را به دقت با آنچه که فتنه ۸۸ نام گرفته بیان کرده و از چهار سال گذشته تا رمضان سال ۹۲ بر دقت نسبت به برائت از آن شیوه و منش تاکید داشته اند.
شاید برای آقایان سیاسیون و نمایندگانی که همچون آنها از اغماض در قبال فتنه سخن می گویند بازخوانی این نظرات راهگشا باشد تا روشن شود که خط قرمزهای سیاسی مبتنی بر منافع گروهی و حزبی قرار داده نشده بلکه برای تامین منافع جمهوری اسلامی بر روی آن اصرار ورزیده شده است. در واقع این اصرار بر خط نگهداری در قبال فتنه و ایستادگی در مقابل جریاناتی که به دنبال زدودن آن هستند، نه به تعبیر برخی برای کاسبی از فتنه، بلکه برای صیانت از رکن جمهوریت نظام بود که بواسطه اصرار اصحاب فتنه می رفت تا شرایطی همچون مصر را برای ایران رقم بزند.
برخورد با اخلالگران در امنيت مردم وظيفهي نظام است
بیانات در سالروز ولادت حضرت امیرالمومنین(ع)
نظام اسلامى با اخلالگران در امنيت مردم طبعاً برخورد ميكند. اين، وظيفهى نظام است. نظام اسلامى اجازه نميدهد كه كسانى دستخوش فريب و توطئهى دشمن بشوند، زندگى مردم را خراب كنند، آسايش مردم را به هم بزنند، جوانهاى مردم را تهديد كنند. فرزندان اين كشور عزيزند؛ همه عزيزند. نظام اين اجازه را نخواهد داد؛ اما اين را هم بايد همه توجه داشته باشند:
مبادا دشمن را با دوست اشتباه بكنيم. دوست را به خاطر يك خطا به جاى دشمن بگيريم و از آن طرف يك عدهاى هم دشمن خونى و معاند را دوست فرض كنند، به حرف او گوش كنند، توجه بدهند.
اين فتنههائى كه دشمن بر پا كرده بود، اميد بسته بود كه شايد بتواند از اين آب گلآلود ماهى بگيرد. بحمداللَّه اين فتنهها تمام شد. هر فتنهاى در مقابل حق، در مقابل ملت هوشيار از بين خواهد رفت؛ گرد و غبار فرو خواهد نشست. هميشه همين جور است.
بيانات در ديدار جمع كثيرى از بسيجيان كشور۱۳۸۸/۰۹/۰۴
ديديد شما در اوائل همين حوادث بعد از انتخابات - اين فتنهى بعد از انتخابات - اولين كارى كه شد، ترديدافكنى در كار مسئولين رسمى كشور بود؛ در كار شوراى نگهبان، در كار وزارت كشور. اين ترديدافكنىها خيلى مضر است؛ دشمن اين را ميخواهد. جوانان بسيجى بايد ايمان را، بصيرت را، انگيزه را، رعايت موازين و معيارها را، اينها همه را با هم ملاحظه كنند.
حركت عظيم نهم دى ماه حجت را بر همه تمام كرد
بيانات در ديدار مردم قم در سالگرد قيام ۱۹ دى۱۳۸۸/۱۰/۱۹
در شرائط فتنه، كار دشوارتر است؛ تشخيص دشوارتر است. البته خداى متعال حجت را هميشه تمام ميكند؛ هيچ وقت نميگذارد مردم از خداى متعال طلبگار باشند و بگويند تو حجت را براى ما تمام نكردى، راهنما نفرستادى، ما از اين جهت گمراه شديم. در قرآن مكرر اين معنا ذكر شده است. دست اشاره ى الهى همه جا قابل ديدن است؛ منتها چشم باز ميخواهد. اگر چشم را باز نكرديم، هلال شب اول ماه را هم نخواهيم ديد؛ اما هلال هست. بايد چشم باز كنيم، بايد نگاه كنيم، دقت كنيم، از همه ى امكاناتمان استفاده كنيم تا اين حقيقت را كه خدا در مقابل ما قرار داده است، ببينيم.
مهم اين است كه انسان اين مجاهدت را بكند. اين مجاهدت به نفع خود انسان است؛ خداى متعال هم در اين مجاهدت به او كمك ميكند. نوزده دىِ مردم قم در سال ۵۶ از اين قبيل بود، نهم دىِ امسالِ آحاد مردم كشور - كه حقيقتاً اين حركت ميليونى فوقالعاده ى مردم حركت عظيمى بود - از همين قبيل است، و قضاياى گوناگونى كه ما در طول انقلاب از اين چيزها كم نداشتيم. اين مجاهدت، راه را به ما نشان ميدهد.
ببينيد در جنگ صفين، اميرالمؤمنين در مقابل كفار كه قرار نداشت؛ جبههى مقابل اميرالمؤمنين جبههاى بودند كه نماز هم ميخواندند، قرآن هم ميخواندند، ظواهر در آنها محفوظ بود؛ خيلى سخت بود. كى بايد اينجا روشنگرى كند و حقائق را به مردم نشان دهد؟ بعضى ها حقيقتاً متزلزل ميشدند. تاريخ جنگ صفين را كه انسان ميخواند، دلش ميلرزد. در اين صف عظيمى كه اميرالمؤمنين به عنوان لشكريان راه انداخته بود و تا آن منطقه ى حساس - در شامات - در مقابل معاويه قرار گرفته بود، تزلزل اتفاق مىافتاد؛ بارها اين اتفاق افتاد؛ چند ماه هم قضايا طول كشيد. يك وقت خبر مىآوردند كه در فلان جبهه، يك نفرى شبهه اى برايش پيدا شده است؛ شروع كرده است به اينكه آقا ما چرا داريم ميجنگيم؟ چه فايده دارد؟ چه، چه.
اينجا اصحاب اميرالمؤمنين - يعنى در واقع اصحاب خاص و خالصى كه از اول اسلام با اميرالمؤمنين همراه بودند و از اميرالمؤمنين جدا نشدند - جلو مىافتادند؛ از جمله جناب عمار ياسر (سلام اللَّه عليه) كه مهمترين كار را ايشان ميكرد. يكى از دفعات عمار ياسر - ظاهراً عمار بود - استدلال كرد. ببينيد چه استدلالهائى است كه انسان ميتواند هميشه اينها را به عنوان استدلالهاى زنده در دست داشته باشد.
ايشان ديد يك عدهاى دچار شبهه شدهاند؛ خودش را رساند آنجا، سخنرانى كرد. يكى از حرفهاى او در اين سخنرانى اين بود كه گفت: اين پرچمى كه شما در جبههى مقابل مىبينيد، اين پرچم را من در روز احد و بدر در مقابل رسول خدا ديدم - پرچم بنى اميه - زير اين پرچم، همان كسانى آن روز ايستاده بودند كه امروز هم ايستاده اند؛ معاويه و عمروعاص. در جنگ احد، هم معاويه، هم عمروعاص و ديگر سران بنى اميه در مقابل پيغمبر قرار داشتند؛ پرچم هم پرچم بنىاميه بود. گفت: اينهائى كه شما مى بينيد در زير اين پرچم، آن طرف ايستادهاند، همينها زير همين پرچم در مقابل پيغمبر ايستاده بودند و من اين را به چشم خودم ديدم. اين طرفى كه اميرالمؤمنين هست، همين پرچمى كه امروز اميرالمؤمنين دارد - يعنى پرچم بنىهاشم - آن روز هم در جنگ بدر و احد بود و همين كسانى كه امروز زيرش ايستادهاند، يعنى علىبنابىطالب و يارانش، آن روز هم زير همين پرچم ايستاده بودند. از اين علامت بهتر؟ ببينيد چه علامت خوبى است. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهايند، در يك جبهه. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهايند در جبههى ديگر، در جبههى مقابل. فرقش اين است كه آن روز آنها ادعا ميكردند و معترف بودند و افتخار ميكردند كه كافرند، امروز همانها زير آن پرچم ادعا ميكنند كه مسلمند و طرفدار قرآن و پيغمبرند؛ اما آدمها همان آدمهايند، پرچم هم همان پرچم است. خوب، اينها بصيرت است. اينقدر كه ما عرض ميكنيم بصيرت بصيرت، يعنى اين.
از اول انقلاب و در طول سالهاى متمادى، كىها زير پرچم مبارزهى با امام و انقلاب ايستادند؟ آمريكا در زير آن پرچم قرار داشت، انگليس در زير آن پرچم قرار داشت، مستكبرين در زير آن پرچم قرار داشتند، مرتجعين وابستهی به نظام استكبار و سلطه، همه در زير آن پرچم مجتمع بودند؛ الان هم همين جور است. الان هم شما نگاه كنيد از قبل از انتخابات سال ۸۸، در اين هفت هشت ماه تا امروز آمريكا كجا ايستاده است؟ انگليس كجا ايستاده است؟ خبرگزارىهاى صهيونيستى كجا ايستاده اند؟ در داخل، جناحهاى ضد دين، از تودهاى بگير تا سلطنتطلب، تا بقيهى اقسام و انواع بى دينها كجا ايستادهاند؟
يعنى همان كسانى كه از اول انقلاب با انقلاب و با امام دشمنى كردند، سنگ زدند، گلوله خالى كردند، تروريسم راه انداختند. سه روز از پيروزى انقلاب در بيست و دوى بهمن گذشته بود، همين آدمها با همين اسمها آمدند جلوى اقامتگاه امام در خيابان ايران، بنا كردند شعار دادن؛ همانها الان مى آيند توى خيابان، عليه نظام و عليه انقلاب شعار ميدهند! چيزى عوض نشده. اسمشان چپ بود، پشت سرشان آمريكا بود؛ اسمشان سوسياليست بود، ليبرال بود، آزادى طلب بود، پشت سرشان همهی دستگاههاى ارتجاع و استكبار و استبداد كوچك و بزرگ دنيا صف كشيده بودند! امروز هم همين است. اينها علامت است، اينها شاخص است؛ و مهم اين است كه ملت اين شاخصها را ميفهمد؛ اين چيزى است كه انسان اگر صدها بار شكر خدا را بكند، حقش را به جا نياورده است؛ سجدهى شكر كنيم.
اين ملت عظيم از قشرهاى مختلف در سراسر كشور نگاه ميكنند به صحنه، ميشناسند صحنه را؛ خيلى چيز بزرگ و مهمى است. اينى كه من عرض ميكنم روز نُه دى در تاريخ ماندگار است، به خاطر اين است. مردم بيدارند؛ همين است كه كشور شما را نگه داشته است عزيزان من! همين است كه انقلابتان را حفظ كرده است؛ همين است كه جرأت سران استكبار را از آنها گرفته است كه بخواهند به ملت ايران حمله كنند؛ ميترسند. حالا در تبليغات، زيد و عمرو و بكر را ميكشند جلو، بمباران تبليغاتى ميكنند؛ اما حقيقت قضيه چيز ديگرى است. دشمن حقيقى آنها ملت ايران است، دشمن حقيقى آنها ايمان و بصيرت ملت ايران است، دشمن حقيقى آنها همين غيرت دينى جوانهاست كه ميجوشد. يك وقتى هم دندان روى جگر ميگذارند، صبر هم ميكنند، بايد هم بكنند؛ اما يك وقت هم آنجائى كه وقت حضور در صحنه است، مىآيند توى صحنه.
تحليل حوادث جارى كشورمان تحليلى نيست كه از حوادث عالم جدا باشد. حوادث عالم، حوادث منطقه، اينها به هم متصل است. بخشى هم مربوط به كشور ماست، كه البته آن بخش اصلى و اساسى است. علت هم اين است كه استكبار لنگى كار خود را از اينجا مى بيند؛ و اين نشان ميدهد كه يك ملت و يك مجموعهى انسانى چه نقشى ميتواند ايفاء كند. اينى كه امام بزرگوار ما هى خطاب ميكرد به امت اسلام، با توجه به اين حقيقت است. يك ملت وقتى بيدار ميشود، اينجور ميتواند همهى محاسبات استكبار را به هم بريزد. كارخانهاى كه آنها درست كردند، خط توليدى كه براى به ثمر رساندن اهداف استكبارىِ خودشان به وجود آوردند، اين خط توليد را بيدارى يك ملت اينجور كُند يا متوقف ميكند. اگر همهی ملتهاى مسلمان بيايند توى ميدان، چه ميشود! اگر همهى ملتهاى مسلمان همين بصيرت را، همين آمادگى را، همين حضور را پيدا كنند، چه اتفاقى در دنيا مى افتد! از اين ميترسند. ميخواهند صداى من و شما خاموش بشود و به گوش ملتهاى ديگر نرسد. ميخواهند كارى كنند كه ملتهاى ديگر نفهمند تأثير بيدارى و بصيرت يك ملت در حوادث عالم چقدر است.
يك نكته را هم به جوانان عزيز انقلابى، به فرزندان عزيز انقلابى خودم، به فرزندان بسيجى - از زن و مرد - عرض بكنم: جوانان از اطراف و اكناف كشور، از آنچه كه تهتّك بيگانگان از ايمان دينى به گوششان ميخورد يا با چشمشان مىبينند، عصبانى هستند؛ وقتى مى بينند روز عاشورا چگونه يك عدهاى حرمت عاشورا را هتك ميكنند، حرمت امام حسين را هتك ميكنند، حرمت عزاداران حسينى را هتك ميكنند، دلهاشان به درد مىآيد، سينههاشان پر ميشود از خشم؛ البته خوب، طبيعى هم هست، حق هم دارند؛ ولى ميخواهم عرض بكنم جوانهاى عزيز مراقب باشند، مواظب باشند كه هرگونه كار بى رويهاى، كمك به دشمن است. اينجا جوانها تلفن ميكنند - ميفهمم من، ميخوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه ميكنند، هر روز مى آورند، من نگاه ميكنم - مى بينم همين طور جوانها گلهمند، ناراحت و عصبانى؛ گاهى هم از بنده گله ميكنند كه چرا فلانى صبر ميكند؟ چرا فلانى ملاحظه ميكند؟ من عرض ميكنم؛ در شرائطى كه دشمن با همهى وجود، با همهى امكاناتِ خود درصدد طراحى يك فتنه است و ميخواهد يك بازى خطرناكى را شروع كند، بايد مراقبت كرد او را در آن بازى كمك نكرد. خيلى بايد با احتياط و تدبير و در وقت خودش با قاطعيت وارد شد. دستگاههاى مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هيچگونه تخطى از قانون، بايستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگيرد؛ اما ورود افرادى كه شأن قانونى و سمت قانونى و وظيفه ى قانونى و مسئوليت قانونى ندارند، قضايا را خراب ميكند. خداى متعال به ما دستور داده است: «و لايجرمنّكم شنئان قوم على ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى».(۱) بله، يك عدهاى دشمنى ميكنند، يك عدهاى خباثت به خرج ميدهند، يك عده اى از خباثتكنندگان پشتيبانى ميكنند - اينها هست - اما بايد مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخى از قضايا بشود، بىگناهانى كه از آنها بيزار هم هستند، لگدمال ميشوند؛ اين نبايد اتفاق بيفتد. من برحذر ميدارم جوانهاى عزيز را، فرزندان عزيز انقلابىِ خودم را از اينكه يك حركتى را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چيز بر روال قانون.
مسئولين كشور بحمداللَّه چشمشان هم باز است، مىبينند؛ مىبينند مردم در چه جهتى دارند حركت ميكنند. حجت بر همه تمام شده است. حركت عظيم روز چهارشنبه ى نهم دى ماه حجت را بر همه تمام كرد. مسئولين قوهى مجريه، مسئولين قوهى مقننه، مسئولين قوهى قضائيه، دستگاههاى گوناگون، همه ميدانند كه مردم در صحنهاند و چه ميخواهند. دستگاهها بايد وظائفشان را انجام بدهند؛ هم وظائفشان در مقابل آدم مفسد و اغتشاشگر و ضدانقلاب و ضدامنيت و اينها، هم وظائفشان در زمينهى ادارهى كشور.
گناه بزرگ!
بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون۱۳۸۸/۰۹/۲۲
شما ملاحظه كنيد يك عدهاى قانونشكنى كردند، ايجاد اغتشاش كردند، مردم را به ايستادگى در مقابل نظام تا آنجائى كه ميتوانستند، تشويق كردند - حالا تيغشان نبريد؛ آن كارى كه ميخواستند نشد، او بحث ديگرى است؛ آنها تلاش خودشان را كردند - زبان دشمنان انقلاب را و دشمنان اسلام را دراز كردند، جرأت به آنها دادند؛ كارى كردند كه دشمنان امام - آن كسانى كه بغض امام را در دل داشتند - جرأت پيدا كنند بيايند توى دانشگاه، به عكس امام اهانت بكنند؛ كارى كردند كه دشمنِ مأيوس و نوميد، جان بگيرد، تشويق بشود بيايد در مقابل چشم انبوه دانشجويانى كه مطمئناً اينها علاقهمند به امامند، علاقهمند به انقلابند، عاشق كار براى كشور و ميهنشان و جمهورى اسلامى هستند، يك چنين اهانتى، يك چنين كار بزرگى انجام بدهند.
آن قانونشكنىشان، آن اغتشاشجوئىشان - تشويقشان به اغتشاش و كشاندن مردم به عرصهى اغتشاشگرى - اين هم نتائجش. اين خطاها اتفاق مىافتد، عمل خلاف انجام ميگيرد، كار غلط انجام ميگيرد، بعد براى اينكه اين كار غلط، غلط بودنش پنهان بشود، اطراف او فلسفه درست ميشود! فلسفه ميبافند؛ استدلال برايش درست ميكنند! از ابتلائات بزرگ انسانها اين است؛ همهمان در معرض خطريم، بايد مراقب باشيم. كار خطا را ميكنيم، بعد براى اينكه در مقابل وجدانمان، در مقابل سؤال مردم، در مقابل چشم پرسشگران بتوانيم از كار خودمان دفاع كنيم، يك فلسفهاى برايش درست ميكنيم؛ يك استدلالى برايش ميتراشيم!
خب، اينها ايجاد فتنه ميكند؛ يعنى فضا را فضاى غبارآلود ميكند. شعار طرفدارى از قانون ميدهند، عمل صريحاً بر خلاف قانون انجام ميدهند. شعار طرفدارى از امام ميدهند، بعد كارى ميكنند كه در عرصهى طرفداران آنها، يك چنين گناه بزرگى انجام بگيرد؛ به امام اهانت بشود، به عكس امام اهانت بشود. اين، كار كمى نيست؛ كار كوچكى نيست. دشمنان از اين كار خيلى خوشحال شدند. فقط خوشحالى نيست، تحليل هم ميكنند. بر اساس آن تحليل، تصميم ميگيرند؛ بر اساس آن تصميم، عمل ميكنند؛ تشويق ميشوند عليه مصالح ملى، عليه ملت ايران. اينجا آن چيزى كه مشكل را ايجاد ميكند، همان فريب، همان غبارآلودگى فضا و همان چيزى است كه در بيان اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) هست: «و لكن يؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فيمزجان فهنالك يستولى الشّيطان على اوليائه»؛ يك كلمهى حق را با يك كلمهى باطل مخلوط ميكنند، حق بر اولياء حق مشتبه ميشود. اينجاست كه روشنگرى، شاخص معيّن كردن، مايز معيّن كردن، معنا پيدا ميكند.
حرف دو پهلو زدن، از خواص، مطلوب نيست
بیانات در ديدار با اعضای شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى۱۳۸۸/۱۰/۲۹
نكتهى دوم - كه من مكرر در ماههاى گذشته عرض كردهام - اين است كه دشمنان ملت از شفاف بودن فضا ناراحتند؛ فضاى شفاف را برنميتابند؛ فضاى غبارآلود را ميخواهند. در فضاى غبارآلود است كه ميتوانند به مقاصد خودشان نزديك شوند و به حركت ملت ايران ضربه بزنند. فضاى غبارآلود، همان فتنه است.
فتنه معنايش اين است كه يك عدهاى بيايند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد ميدان شوند، فضا را غبارآلود كنند؛ در اين فضاى غبارآلود، دشمنِ صريح بتواند چهرهى خودش را پنهان كند، وارد ميدان شود و ضربه بزند. اينى كه اميرالمؤمنين فرمود: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احكام تبتدع»، تا آنجائى كه ميفرمايد: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لميخف على المرتادين»؛ اگر باطل، عريان و خالص بيايد، كسانى كه دنبال شناختن حق هستند، امر برايشان مشتبه نميشود؛ ميفهمند اين باطل است. «و لو انّ الحقّ خلص من مزج الباطل انقطع عنه السن المعاندين»؛ حق هم اگر چنانچه بدون پيرايه بيايد توى ميدان، معاند ديگر نميتواند حق را متهم كند به حق نبودن. بعد ميفرمايد: «و ليكن يؤخذ من هذا ضغث و من ذاك ضغث فيمزجان»؛ فتنهگر يك تكه حق، يك تكه باطل را ميگيرد، اينها را با هم مخلوط ميكند، در كنار هم ميگذارد؛ «فحينئذ يشتبه الحقّ على اوليائه»؛ آن وقت كسانى كه دنبال حقند، آنها هم برايشان امر مشتبه ميشود. فتنه اين است ديگر.
خوب، حالا در مقابل يك چنين پديدهاى، علاج چيست؟ عقل سالم حكم ميكند و شرع هم همين را قاطعاً بيان ميكند: علاج عبارت است از صراحت در تبيين حق، صراحت در بيان حق. وقتى شما مىبينيد يك حركتى به بهانهى انتخابات شروع ميشود، بعد يك عامل «دشمن»ى در اين فضاى غبارآلوده وارد ميدان شد، وقتى مىبينيد عامل دشمن - كه حرف او، شعار او حاكى از مافىالضمير اوست - آمد توى ميدان، اينجا بايد خط را مشخص كنيد، اينجا بايد مرز را روشن كنيد. همه وظيفه دارند؛ بيشتر از همه، خواص؛ و در ميان خواص، بيشتر از همه، آن كسانى كه مستمعين بيشترى دارند، شنوندگان بيشترى دارند. اين وظيفه است ديگر: مرزها روشن بشود و معلوم بشود كه كى چى ميگويد. اينجور نباشد كه باطل، خودش را در لابهلاى گرد و غبارِ برخاستهى در ميدان مخفى كند، ضربه بزند و جبههى حق نداند از كجا دارد ضربه ميخورد. اين است كه حرف دو پهلو زدن، از خواص، مطلوب نيست. خواص بايد حرف را روشن بزنند و مطلب را واضح بيان كنند. اين، مخصوص يك گرايش سياسى خاص هم نيست. در داخل نظام اسلامى، همهى گرايشهائى كه در مجموعهى نظام قرار دارند، اينها بايد صريح مشخص كنند كه بالاخره آن حمايتى كه مستكبرين عالم ميكنند، مورد قبول است يا مورد قبول نيست.
وقتى كه سران استكبار، سران ظلم، اشغالگران كشورهاى اسلامى، كُشندگان انسانهاى مظلوم در فلسطين و در عراق و افغانستان و خيلى جاهاى ديگر، مىآيند وارد ميدان ميشوند، حرف ميزنند، موضع ميگيرند، خوب، بايد معلوم بشود اين كسى كه در نظام جمهورى اسلامى است، در مقابل اين چه موضعى دارد؛ حاضر است تبرّى بجويد، بگويد من دشمن شمايم؟ من مخالف شمايم؟
وقتى در داخل محيط فتنه، كسانى با زبانشان صريحاً اسلام و شعارهاى نظام جمهورى اسلامى را نفى ميكنند، با عملشان هم جمهوريت و يك انتخابات را زير سؤال ميبرند، وقتى اين پديده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص اين است كه مرزشان را مشخص كنند، موضعشان را مشخص كنند. دوپهلو حرف زدن، كمك كردن به غبارآلودگى فضاست؛ اين كمك به رفع فتنه نيست، اين كمك به شفافسازى نيست. شفافسازى، دشمنِ دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگى، كمك دشمن است. اين، خودش شد يك شاخص. اين يك شاخص است: كى به شفافسازى كمك ميكند و كى به غبارآلودگى كمك ميكند. همه اين را در نظر بگيرند، اين را معيار قرار بدهند.
حرف آخر هم اينكه: برادران عزيز! خواهران عزيز! شما بدانيد و ميدانيد كه انقلاب اسلامى يك حقيقت است، برخاستهى از يك سنت الهى است؛ اين را نميشود از بين برد، اين را نميشود متزلزل كرد. تا وقتى كه آحاد مردم ايمان دارند، علاقه دارند، عشق دارند، اقدام ميكنند، بدانند اگر همهى قدرتهاى عالم هم دست به دست بدهند، نخواهند توانست به اين انقلاب و به اين نظام و به اين ملت صدمهاى وارد كنند. وظيفههائى است، بايد انجام داد؛ گذرگاههائى است، بايد از آنها گذشت و عبور كرد. بعضى از اين گذرگاهها سخت است، بعضى آسانتر است. الحمدلله ملت ما از خيلى گذرگاههاى سخت و دشوار عبور كرده كه خيلى خيلى دشوارتر از آن چيزهائى بوده است كه امروز هست، بعد از اين هم خواهد بود. حضرت آقاى جنتى فرمودند كه ملت ايران خيالشان از فتنهگران راحت بشود. من به ايشان عرض ميكنم كه فتنهگر و دشمن هميشه هست؛ امروز يك دشمن است، فردا يك دشمن ديگر است، پسفردا يك كس ديگر است، يك جور ديگر است. يك ملت وقتى بيدار بود، آگاه بود، عازم بود، ايمان خودش را حفظ كرد، زنده بود، رويش داشت، با همهى اين معارضهها با آسانى - كه روزبهروز آسانتر هم خواهد شد - ايستادگى ميكند، دست و پنجه نرم ميكند، بر همهى اين معارضهها هم فائق مىآيد.
ما بحمدالله امروز نشانهى اين رويشها را مىبينيم؛ اين جوانهائى كه توى انقلابند. و من توصيه ميكنم به مجموعهى دوستان كه براى هرچه بهتر پيش بردن كار، از اين جوانهاى امروز، از اين نوخاستههاى انقلاب، رويشهاى انقلاب، هرچه بيشتر استفاده كنند. خيلى از اين جوانها يا انقلاب را نديدهاند يا در پيروزى انقلاب سنين خيلى كمى داشتهاند؛ اما امروز از كارى كه ماها آن روز ميكرديم، خيلى بهتر دارند عمل ميكنند، خيلى قوىتر دارند عمل ميكنند، هوشيارانهتر دارند كار ميكنند. انقلاب بحمدالله برگ و بارش روزافزون است.
فتنهگرها بخشي از ملت نيستند!
بيانات در ديدار فرمانده و پرسنل نيروى هوائى ارتش۱۳۸۸/۱۱/۱۹
منبع:رجا