مأمون گفت: اين مرد بهترينِ خلق روى زمین و علمش از همگان بيشتر و عبادتش افزونتر و درست و بجاتر است پس آنچه از وى ديدهاى به احدى بازگو مكن تا فضل و بزرگواريش بر كسى ظاهر نگردد مگر از زبان من و از خداوند يارى میجويم بر آنچه نيّت كردهام كه مقام او را بلند كنم و نامش را در همه جا منتشر سازم.
مأمون گفت: اين مرد بهترينِ خلق روى زمین و علمش از همگان بيشتر و عبادتش افزونتر و درست و بجاتر است پس آنچه از وى ديدهاى به احدى بازگو مكن تا فضل و بزرگواريش بر كسى ظاهر نگردد مگر از زبان من و از خداوند يارى میجويم بر آنچه نيّت كردهام كه مقام او را بلند كنم و نامش را در همه جا منتشر سازم. اهمیت این متن در آن است كه شیعیان بدانند كه شیوه آنها در نمازهای یومیه همان است كه از پیامبر اكرم(ص) و امامان معصوم علیهم السلام نقل شده است. همچنین برای مؤمنانی كه به انجام دقیق عبادات مشتاقند و به انجام مستحبات و كیفیت نماز شب شایقند این متن گزارش كاملی به دست میدهد. به راستی اگر امامان معصوم تا این حد در عبادت خدای تعالی جدّیت داشته و دارند سایر مردم چگونه باید باشند؟ توضیحاً اینكه این متن از فصل 44 كتاب عیون اخبار الرضا(ع) گردآوریِ شیخ صدوق (ابن بابویه) نقل میشود. **** رجاء بن ابىضحّاك گويد: مأمون مرا فرستاد كه على بن موسى عليهما السلام را از مدينه به خراسان نزد او آورم، و سفارش نمود كه من شخصاً مراقب او باشم و امر كرد كه از راه بصره و اهواز و فارس حركت دهم، نه راه قم. و شبانهروز هم از او جدا نشوم و محافظ او باشم تا وى را بر مأمون وارد كنم و من پيوسته از مدينه تا مرو با او بودم و جدا نمىشدم. به خدا قسم احدى را نديدم كه از او متّقىتر نسبت به خداى تعالى باشد، و يا از او بيشتر ياد خدا باشد و ذكر خدا گويد در تمامى اوقاتش، و يا خداترس و پارساتر از او باشد. كیفیت نمازهای یومیه و نافلۀ حضرت رضا(ع) | |
نماز صبح
چون سپيده مىدميد نماز به جاى آورده و در سجدهگاه خود مىنشست و مشغول گفتن «سبحان الله و الحمد الله، و لا اله الا الله» و تكبير و صلوات بود تا آفتاب بدمد. سپس به سجده مىرفت و در سجده بود تا آفتاب بالا آيد. آنگاه برميخاست و به مردم مىپرداخت، و آنان را حديث ميكرد و موعظه و پند ميداد تا نزديك زوال ظهر. سپس تجديد وضو كرده و به محلّ نماز خويش باز ميگشت.
نماز ظهر و عصر
و چون زوال ظهر ميشد شش ركعت نماز به جاى مىآورد (يعنى سه نماز دو ركعتى)، و در ركعت اوّل پس از حمد، قُلْ يا أيُّهَا الْكافِرونَ را قرائت ميكرد، و در ركعت دوم پس از حمد قُلْ هُوَ اللهُ أحَدٌ را، و در چهار ركعت ديگر سوره حمد و قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَد را، و در هر دو ركعت سلام مىداد. در ركعت دومِ هر كدام نیز پس از قرائت و پيش از ركوع قنوت ميخواند. آنگاه اذان ميگفت و دو ركعت ديگر نماز به جاى مىآورد. سپس اقامه مىگفت، و نماز ظهرش را به جای مىآورد، و چون سلام نماز را مىداد تسبيحات اربعه (سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر) را آنقدر كه خدا ميخواست ادا ميكرد. بعد به سجده ميرفت و سجدۀ شكر به جای مىآورد و در آن حال يكصد بار «شكراً لِلّه» ميگفت.
و چون سر خود را از سجده شكر برميداشت از جا برميخاست و شش ركعت ديگر نماز به جای مىآورد، در هر ركعت پس از حمد، قُلْ هُوَ اللهُ أحَدٌ را ميخواند و سر هر دو ركعت سلام مىداد و در ركعت دوم هر نماز پس از قرائت و پيش از ركوع قنوت مىخواند، و چون تمام ميشد اذان ميگفت و دو ركعت ديگر نافله به جای مىآورد و در ركعت دوم قنوت مىخواند، و پس از سلام برخاسته و به نماز عصر شروع ميكرد. و چون سلام نماز را مىداد در همان جا مىنشست و تسبيحات اربعه را مىگفت تا آنجا كه خدا خواسته باشد. آنگاه به سجده ميرفت و يكصد بار ذكر «حمداً لِلَّه» ميگفت.
نماز مغرب و عشاء
و چون آفتاب غروب ميكرد، باز تجديد وضو ميكرد و سه ركعت نماز مغرب به جای مىآورد با يك اذان و يك اقامه و قنوت در ركعت دوم قبل از رفتن به ركوع بعد از تمام شدن قرائت سوره. و چون سلام نماز را مىداد در همان جا مىنشست و تسبيحات مذكور قبل را به جای مىآورد، و بعد به سجده شكر میرفت، و بعد سر بر میداشت ولى با كسى تكلّم نمىكرد تا اينكه چهار ركعت نافله مغرب را به جای مىآورد، هر دو ركعت به يك سلام با قنوت در ركعت دوم هر كدام. و در ركعت اوّل پس از حمد، جحد (سورۀ الكافرون) را میخواند و در ركعت دوم پس از حمد توحيد را و در ركعات بعد پس از حمد توحيد را میخواند و سلام میداد و به تعقيبات میپرداخت تا آنجا كه خدا دوست داشت.
آنگاه به افطار مىپرداخت، و استراحت مىنمود تا ثلثى از شب بگذرد. بعد برمیخاست و نماز عشاء را شروع میكرد و چهار ركعت به جای مىآورد، و در ركعت دوم پس از قرائت و پيش از ركوع قنوت مىخواند، و چون سلام مىداد در مصلاى خويش باقى مانده و مشغول گفتن به تسبيحات مذكوره كه قبلا گفته شد مىنشست، و پس از اين تعقيبات به سجده شكر میرفت. آنگاه سر برداشته و به بستر خواب میرفت.
نافله صبح
و چون نزديك طلوع فجر میشد برخاسته دو ركعت نافله صبح را به جای مىآورد، و در ركعت اوّل سوره حمد و قل يا أيُّهَا الْكافِرُونَ قرائت میكرد و در ركعت دوم سوره حمد و قل هُوَ اللهُ أحَد را میخواند. و چون فجر طلوع میكرد اذان و اقامه میگفت و دو ركعت نماز صبح به جای مىآورد. و پس از سلام نماز مىنشست و به تعقيبات نماز مىپرداخت تا طلوع آفتاب. و آنگاه به سجده شكر رفته و همچنان در سجده بود تا روز بلند شود.
ذكر قنوت و سورههای قرآن در نمازهای حضرت رضا(ع)
در تمام نمازهاى واجب در ركعت اول سوره حمد و سوره إنّا انزلناه، و در ركعت دوم حمد و قل هُوَ اللهُ أَحَد را میخواند بجز نماز صبح و ظهر و عصر روزهاى جمعه كه در آن اوقات مذكور سوره حمد و جمعه و منافقين را قرائت میكرد. و در نماز عشاى شب جمعه در ركعت اوّل پس از قرائت حمد، سوره جمعه و در ركعت دوم پس از حمد، سوره سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأعْلَى را میخواند. و در نماز صبح روزهای دوشنبه و پنجشنبه در ركعت اوّل سوره حمد و سوره هَلْ أَتى عَلَى الإنسان، و در ركعت دوم پس از حمد سوره هَلْ أتاكَ حَدِيثُ الْغاشِيَةِ را قرائت میكرد.
و قرائت نماز مغرب و عشاء و نماز شب و شفع و وتر و صبح را به جهر (بلند)، و نماز ظهر و عصر را به آهستگى میخواند، و در دو ركعت آخر «سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلا الله و الله اكبر» میگفت، و ذكر قنوت او در تمامى نمازها اين بود: «ربّ اغفر لى و ارحم، و تجاوز عمّا تعلم، إنّك أنت الأعزّ الأجلّ الأكرم» (خداوندا! بيامرز و رحم نما و آن ناپسندها كه از ما ديدهاى بگذر، چون تو خود عزيزتر و شكوهمندتر و محترمترى).
روزه و نمازهای امام رضا(ع) در سفر
و اگر در ماه مبارك رمضان، مسافر بود و به شهرى وارد میشد قصد اقامت ده روز میكرد و روزهاش را افطار نمىنمود، و چون شام میشد پيش از آنكه افطار كند ابتدا به نماز مغرب میپرداخت.
و اما در بين راه، نمازهاى واجبش را جز نماز مغرب دو ركعت به جای مىآورد و تنها آن را سه ركعت میگزارد و نافله آن را نیز به جا مىآورد و همچنين نوافل شب، نيز شفع و وتر. و دو ركعت نافله صبح را چه در سفر و چه در حضر ترك نمىنمود. و نافلههاى روز را در مسافرت نمىخواند، و پس از هر نمازى كه قصر (شكسته) خوانده بود سى بار ذكر «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر» میگفت، و میفرمود: اين جاى آن دو ركعتِ نخوانده را پر میكند و مانند اين است كه تمام به جای آورده شده است. و نديدم او را كه در سفر و حضر «صلاة ضحى» بخواند (صلاة ضحى از بدعتها است كه در زمان خلیفۀ دوم رسم شد و در میانۀ روز آن را مىخواندند). و در مدت سفر، روزه نمىگرفت.
كیفیت دعاها و تلاوت قرآن حضرت
آن حضرت عليه السلام در هر دعائى كه شروع میكرد ابتدا صلوات بر محمد و آل او میفرستاد و در نماز و غير آن بسيار صلوات میفرستاد.
و شبها چون به بستر خواب میرفت زياد تلاوت قرآن مىكرد، و هر گاه به آيهاى كه در آن ذكرى از بهشت يا دوزخ بود میرسيد میگريست، و از خداوند درخواست بهشت میكرد و از آتش دوزخ بدو پناه میبرد. و «بسم الله الرّحمن الرّحيم» را در نمازهاى شبانهروزش به جهر (آواز بلند) میگفت.
آداب تلاوت سورههای قرآن
ـ و چون قُلْ هُوَ اللهُ أحَد را میخواند آهسته میگفت: «الله احد» (خدا يكتاست) و چون سوره تمام میشد سه بار میگفت: «كذلك الله ربَّنا».
ـ و چون سوره «قُلْ يا أيُّهَا الْكافِرونَ» را میخواند آهسته و در دل میگفت: يا أيُّهَا الْكافِرُونَ. و پس از فراغ از آن سوره، سه بار میگفت: «ربّى الله و دينى الإسلام» (پروردگارم خداست و آئينم اسلام است).
ـ و چون سوره «و التّين و الزّيتون» را قرائت میكرد، پس از فراغ میگفت: «بلى و أنا على ذلك من الشّاهدين» (آرى چنين است و من بر آن شهادت میدهم).
ـ و چون سوره «لا اُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ» را قرائت میكرد پس از فراغ میگفت: «سبحانك اللّهم» (منزّهى پروردگار من).
ـ و چون در سوره جمعه اين آيه را میخواند قُلْ ما عِنْدَ اللهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ، میگفت: «للذين اتّقوا» و سپس تتمّه آيه را كه وَ اللهُ خَيْرُ الرَّازِقينَ است قرائت میفرمود.
ـ و چون از خواندن سوره فاتحه فارغ میشد میگفت: «الحمد لله ربّ العالمین». و چون سوره «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأعْلَى» را میخواند آهسته میگفت: «سبحان ربّى الاعلى».
ـ و چون يا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا را در هر سوره قرائت میكرد آهسته میگفت: «لبّيك اللّهمّ لبيك».
استقبال از حضرت رضا در شهرها
و آن حضرت عليه السلام در هيچ شهرى قدم نمىگذاشت جز اينكه اهالى آن سامان به ديدنش آمده از وى مسائل و مشكلات دينى و علمى خود را مىپرسيدند. و بسيار براى آنان از پدرش و از آباء گرامیاش عليهم السلام و از رسول خدا صلى الله عليه و آله حديث میكرد.
وقتى او را بر مأمون وارد كردم از من جوياى حال و كردار او شد، من آنچه ديده بودم براى او گفتم؛ از رفتار و اعمال شبانه روزش و از رفتن و ماندنش همه را شرح دادم. مأمون گفت: اى پسر أبىضحاك! اين مرد بهترينِ خلق روى زمین و علمش از همگان بيشتر و عبادتش افزونتر و درست و بجاتر است. پس، آنچه از وى ديدهاى به احدى بازگو مكن تا فضل و بزرگواريش بر كسى ظاهر نگردد مگر از زبان من. و از خداوند يارى میجويم بر آنچه نيّت كردهام؛ كه مقام او را بلند كنم و نامش را در همه جا منتشر سازم و شيوع دهم.
[الشیخ الصدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ترجمه میرزا علیاكبر غفاری و حمیدرضا مستفید، 2 ج، نشر صدوق، طبع اول، 1373؛ باب 44، حدیث 5؛ ج 2، صص 421 تا 430]
*****
حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ عَبْدِ اللهِ بْنِ تَمِيمٍ الْقُرَشِيُّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي أبِي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الأنصَارِيِّ قَالَ سَمِعْتُ رَجَاءَ بْنَ أبِي الضَّحَّاكِ يَقُولُ بَعَثَنِي الْمَأمُونُ فِي إشْخَاصِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى ع مِنَ الْمَدِينَةِ وَ قَدْ أمَرَنِي أنْ آخُذَ بِهِ عَلَى طَرِيقِ الْبَصْرَةِ وَ الأهوَازِ وَ فَارِسَ وَ لا آخُذَ بِهِ عَلَى طَرِيقِ قُمَّ وَ أمَرَنِي أنْ أحْفَظَهُ بِنَفْسِي بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ حَتَّى أقْدَمَ بِهِ عَلَيْهِ فَكُنْتُ مَعَهُ مِنَ الْمَدِينَةِ إلَى مَرْوَ فَوَ اللَّهِ مَا رَأيْتُ رَجُلاً كَانَ أتْقَى لِلَّهِ تَعَالَى مِنْهُ وَ لا أكْثَرَ ذِكْراً لِلَّهِ فِي جَمِيعِ أوْقَاتِهِ مِنْهُ وَ لا أشَدَّ خَوْفاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْه...
برگرفته از مشرق