برای نمایش بهتر وب سایت از ورژن جدید مرورگر فایرفاکس یا گوگل کروم استفاده نمایید.

دانلود ورژن جدید فایرفاکس دانلود ورژن جدید کروم
تاریخ : شنبه 26 مرداد 1392
کد 75

آیا خدا در گناه ما شریک است ؟

یک از شبهاتی که در مسئله جبر واختیار مطرح می گردد اینکه انسان به اختیار خود خلق نشده و به تعبیری نسبت به اعمال و رفتار خود بی اختیار است

یک از شبهاتی که در مسئله جبر واختیار مطرح می گردد اینکه انسان به اختیار خود خلق نشده و به تعبیری نسبت به اعمال و رفتار خود بی اختیار است باید توجه داشت که
 

در چنین شرایطی قبل از آن که در پی پاسخ باشیم، باید دقت کنیم که چه اهدافی در پشت نشر این ذهنیت نهفته است. با معترض و گله‌مند و نا امید کردن «من» به اصل خلقت و هستی‌ام، چه اتفاقی می‌افتد و چه سودی برای چه کسانی حاصل می‌گردد؟

ب – این که می‌گویند: «من نمی‌خواستم خلق شوم...»، اساساً حرف غلطی است. چرا که «من» اصلاً نبودم که بخواهم خلق شوم یا نخواهم! دوست داشته باشم که خلق شوم یا دوست نداشته باشم! پس، درست نیست اگر بگویم: «من، نمی‌خواستم یا دوست نداشتم که خلق شوم». پس معلوم است که این معنای غلط را به ذهن «من» القا می‌کنند.

پ – سؤال درست این است که از خود بپرسم: «حال که خلق شدم، آیا دوست دارم که خلق شدم یا دوست ندارم؟» این یک سؤال منطقی است که خوب است هر انسان عاقلی بدان بیاندیشد و نتیجه‌ی منطقی و عقلی بگیرد. نه این که فقط به زبان بگوید «دوست ندارم» و بعد با تداوم تکرار این یأس را به خود القا کند.

بدون شک و به طور قطع و یقین نه تنها هیچ انسانی نیست که «هستی یافتن»، یا همان خلق شدن را دوست نداشته باشد، بلکه همگان عاشق آن و طبعاً عاشق «هستی بخشي» یعنی خداوند هستند. چرا که خالق کریم عشق به خود و به هستی را در فطرت همه قرار داده است و این خلقت است و تغییری هم در آن ایجاد نمی‌شود.

برای روشن‌تر شدن بحث، از «من» نوعی سؤال می‌کنیم: آیا عقل و فطرت و وجود تو، زیبایی را دوست دارد یا خیر؟ آیا هیچ انسانی وجود دارد که زیبایی را دوست نداشته باشد؟ ممکن است افراد در یافتن مصداق زیبایی تفاوت نظر و یا حتی اختلاف داشته باشند، اما هیچ کس نیست که عاشق «زیبایی» یا همان جمال نباشد. این عشق تبلور و تجلی همان عشق به «جمیل» است.

چه کسی علم، قدرت، قوت، سلامت، رأفت، حکمت، جود، سخا، کرم ... و گاهی شدت، انتقام و ... را دوست ندارد؟! اینها همه عشق به هستی است. چون انسان عاشق هستی بخش است. همه این دوست‌داشتنی‌های ما «اسماء» پروردگار عالم است. او حی است، ما نیز عاشق او و حیات هستیم. او علیم است. ما نیز عاشق او و علم که تجلی اوست می‌باشیم. او قادر، قوی، سلیم، رئوف، جواد، حکیم، سخی ... شدید، منتقم و ... است و ما نیز عاشق او تجلیاتش هستیم. خلقت تجلی و ظهور اسمای الهی است و همه‌ی این مظهرات، عاشق مبدأ تجلی خود هستند. این که همه عاشق کمال هستند، ریشه در عشق آنها به کمال مطلق «الله» دارد. همه هستی را دوست دارند. چه کسی دوست ندارد که از خاکی بی‌ارزش، مبدل به خلیفه‌ی خدا بشود؟!

«وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ إِنىّ‏ِ خَلِقُ  بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ * فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِى فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ» (الحجر – 28 و 29)

ترجمه: و چون پروردگارت به ملائكه گفت: مى‏خواهم بشرى از گلى خشكيده از لايه‏اى سياه خلق كنم * پس چون كار او را به پايان رسانيدم و از روح خود در او دميدم بايد كه برايش بسجده افتيد..

حضرت آیت‌الله جوادی آملی می‌فرمایند: «ما همه خاک بودیم ... اگر کسی به پشت بام خلقت برود و از بالا نگاه کند، در می‌یابد این پنج – شش میلیارد انسانی که اکنون روی زمین زندگی می‌کنند، تقریباً دو قرن پیش در همین بیابان‌ها و مراتع به صورت خاک بودند و دو قرن بعد هم به همان شکل خاک در خواهد آمد.

در این میان فقط یک خلفیةاللهی به انسان اضافه شده است که هرگز مرگ در آن راه ندارد. این خاک است که گاه مرده است و گاه زنده؛ وگرنه روح همیشه زنده است.

ذات اقدس الهی به یک مشت خاکی که زیر پاها بود، بهترین شرف و کرامت را عرضه کرد و ارا جانشین خود ساخت...» (پرسش‌ها و پاسخ‌ها، دفتر بیستم، ص 132)

پس همگان هستی را دوست دارند. پس «من مخالف خلقت خودم هستم»، واقعیتی در وجود ما ندارد، بلکه یک شعار القایی می‌باشد.

ت – اما «چرا خدا ما را خلق کرد تا گناه کرده و به جهنم رویم» نیز از القائات این ابلیس ناامید است. او جهنم را بر خود حتمی کرده و می‌خواهد انسان‌ها نیز جهنم را بر خود حتمی بدانند و از خلقت و خالق خلقت بیزار شوند! چرا که بیزاری از خلقت، همان بیزاری از خالق کریم است.

خداوند متعال ما را خلق نکرده است تا گناه کنیم و به جهنم رویم. خودش که چنین نفرموده، پس ما چرا اجازه می‌دهیم تا از طرف او حرف بزنند. کی خداوند فرمود: تو را خلق کرده‌ام تا گناه کنی و به جهنم روی؟! بلکه فرمود: تو را خلق کرده‌ام تا مظهر کامل من باشی، تجلی نور من باشی، خلیفه‌ی من باشی، محب و محبوب من باشی، عاشق و معشوق من باشی و ... . برای رسیدن به این کمالات، باید راهی را طی کنی و به علم و شناخت برسی. برای این طی این طریق، علم، قانون، چه باید کرد و چه نباید کرد، هادی، الگو و رهبر می‌خواهی. همه‌ی اینها با من. تو خودت را اذیت نکن و به زحمت نیانداز. در ضمن یک سری چیزهایی وجود دارد که می‌توانند موانع،‌ سختی‌ها و سدهای راه تو باشند، آنها را هم تماماً به تو معرفی می‌کنم تا هیچ غصه و نگرانی نداشته باشی. به رغم همه‌ی اینها، ممکن است گاهی غفلتی هم بکنی و از مسیر خارج شوی. هیچ غصه نخور، بلند شو، برگرد و به راهت ادامه بده، خودم هوایت را دارم. چنان حمایتت می‌کنم که گویا اصلاً غفلت و خطایی صورت نگرفته است.

حال با این شرایط، چرا «من» باید به شیطان اجازه دهم که به من القا کند که خیر! الا و لابد، تو به جهنم خواهی رفت! و با این القا مرا به هستی، به زندگی، به آینده، به سعادت ... و به رحمت خدایم نا امید کند؟! به آیات ذیل که فقط اشاره‌ی کوتاهی به کثرت آیات مربوطه است دقت کنیم:

«هُوَ الَّذي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَ لا يَزيدُ الْكافِرينَ كُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلاَّ مَقْتاً وَ لا يَزيدُ الْكافِرينَ كُفْرُهُمْ إِلاَّ خَساراً» (فاطر - 39)

ترجمه: او كسى است كه شما را در زمين جانشين قرار داد، پس هر كس كافر شود كفرش عليه خود اوست و كفر كافران نزد پروردگارشان جز خشم بيشتر اثر ندارد و كفر كافران جز خسارت و زيان نمى‏افزايد.

«وَ الَّذينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى‏ ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» (آل عمران - 135)

ترجمه: نيكان آنها (انسان‌ها) هستند كه هر گاه كار ناشايسته از ايشان سر زند يا ظلمى به نفس خويش كنند خدا را به ياد آرند و از گناه خود به درگاه خدا توبه و استغفار كنند (كه مى‏دانند) كه هيچ كس جز خدا نمى‏تواند گناه خلق را بيامرزد، و آنها هستند كه اصرار در كار زشت نكنند چون به زشتى معصيت آگاهند.

«قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ» (الزمر - 53)

ترجمه: بگو اى بندگانم كه بر نفس خود ستم و اسراف كرديد از رحمت خدا نوميد مشويد كه خدا تمامى گناهان را مى‏آمرزد، زيرا او آمرزنده رحيم است.

«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني‏ يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ» (آل عمران - 31)

ترجمه: بگو اگر خدا را دوست مى‏داريد، پس مرا پيروى كنيد تا خدا هم شما را دوست بدارد و گناهانتان را بيامرزد كه خدا آمرزگار و مهربان است‏.

پس همه بحث از عشق و محبت و کمال و زیبایی است و به محض رو کردن، خطاها نیز همه بخشیده می‌شود. حال با این همه اگر کسی گفت:

خدایا! من دلم نمی‌خواهد که از نعمات تو بهره ببرم، دوست ندارم که در مسیر درست حرکت کنم، مایلم افتان و خیزان خود را در مسیر هلاکت به آتش بیاندازم، رأفت و رحمت و کرم و جود و مغفرت تو را هم نمی‌خواهم! اما، تو بگو اصلاً چرا مرا خلق کردی که گناه کنم و به جهنم روم؟ دیگر مشکل خودش است و با میل و اراده‌ی خود این راه را می‌رود. این همان خطا و ابتلای شیطانی است که به انسان نیز القا می‌کند و اگر کسی به جای حرف خدا، حرف او را شنید و اطاعت کرد، به همان مرض دچار می‌گردد و به همان نتایج می‌رسد.

«وَ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ لِقائِهِ أُولئِكَ يَئِسُوا مِنْ رَحْمَتي‏ وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ» (العنکبوت - 23)

ترجمه: و كسانى كه به آيات خدا و ديدار او كفر ورزيدند آنان از رحمت من مأيوسند و آنان عذابى دردناك دارند.