حضرت آيتالله خامنهای در تاریخ ۱۳۵۹/۲/۱۲ و در خطبههای نماز جمعه تهران، مسألهی شکست ایالات متحده آمریکا در تجاوز به ایران در صحرای طبس را نمونهای از تحقق سنت الهی «از بین رفتن امپراتوریهای ظالم» دانستند و با تشریح نمونههای تاریخی دیگر از تحقق این سنت الهی، فرمودند: ملت ایران باطل را به دست حق و به بازوى نيرومند حق در خواهد كوبيد.
به همین مناسبت، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در آستانه سالروز ایراد این سخنرانی، نماهنگ «طوفان شن» را تهیه و منتشر کرد.
طوفان شن
حضرت آيتالله خامنهای در تاریخ ۱۳۵۹/۲/۱۲ و در خطبههای نماز جمعه تهران، مسألهی شکست ایالات متحده آمریکا در تجاوز به ایران در صحرای طبس را نمونهای از تحقق سنت الهی «از بین رفتن امپراتوریهای ظالم» دانستند و با تشریح نمونههای تاریخی دیگر از تحقق این سنت الهی، فرمودند: ملت ایران باطل را به دست حق و به بازوى نيرومند حق در خواهد كوبيد.
به همین مناسبت، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در آستانه سالروز ایراد این سخنرانی، نماهنگ «طوفان شن» را تهیه و منتشر کرد.
بخشی از بیانات حضرت آیتالله خامنهای که در این کلیپ تصویری میبینید: «و كم قصمنا من قرية» يعنى اى مردم نوميد نباشيد از اينكه بتوانيد يك قدرت و يك امپراطورى عظيم را به زانو در بياوريد. نگوئيد امريكا يك قدرت جهانى است و چگونه يك ملت مىتواند اين قدرت را به خاك بنشاند، اين كار در تاريخ بارها و بارها تكرار شده است. «وكم قصمنا من قرية» ما اى بسا تمدنها و شهرها و حكومتها و امپراطوريها را كه در هم شكستهايم؛ «و انشأنا بعدها قوماً آخرين» و پس از آنها مردم ديگرى را روى كار آوردهايم
همان دست، همان قدرت و همان نيرو مىتواند امروز امريكا را هم به خاك سياه بكشاند و نمونهها و طليعهاش در ايران و در منطقه آشكار شده است، ضربتها را يكى پس از ديگرى مىخورند. اين در گذشتهى نزديك به زمان ما و در كشور خود ما كه خاندان منفور پليد با تكيه بر قدرتهاى جهانى مىتوانستند هر كارى بخواهند بكنند، امروز جاى آنها را تودههاى مردم پركردهاند، جاى آنها را حكومت حق و عدل اسلامى پركرده است، آنها در به دران روزگار و سراسر جهان هستند، پى چاره و حيله و تدبير و پيوست به اين قدرت و آن قدرت، اما دستشان هم به جايى بند نيست، پس اين وعدهى الهى كاملاً قابل تحقق هست. «و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة» آن قريهاى، آن تمدنى، آن امپراطورى و قدرتى كه ستمگر است مورد اين تهاجم لشگريان خدا قرار مىگيرد و در هم فرو مىريزد، چيزى كه امروز در مقابل چشم ما نسبت به امپراطورى عظيم امريكا مشاهده مىشود. چه كسى تصور مىكرد كه دستگاه نظامى مجهز مرتب امريكا در بيابانهاى طبس و در كوير مركزى ايران آنچنان دچار فضاحت و شرمندگى بشود؟ كه ما رفتيم از نزديك آن فيلهاى فولادى را ديديم و آيهى كريمهى قرآن بىاختيار به ياد انسان مىآيد. «ألم تر كيف فعل ربّك باصحاب الفيل. ألم يجعل كيدهم فى تضليل» آن حيلهاى و كيدى كه آنها براى مردم ترتيب داده بودند ديديد چگونه خنثى شد؟ در دو طرف جادهى يزد و طبس لاشههاى هواپيماها و هلىكوپترها، آن پيلهاى فولادى را مىبينيد كه تلّى از خاكستر شدهاند؟ اجساد مردگانى در زير آن تلّ خاكستر بوده است و شايد همين حالا هم باشد كه اينها به قصد تجاوز آمده بودند، دزدانى كه آمده بودند شبيخون بزنند بروند مزد بگيرند. واى از بدبختى بشر، اُف بر اين مستمندى رژيمهايى كه بر يك چنين عناصرى حكومت مىكنند و يك چنين از عناصرى عصاى دست و وسيلهى اتكاى آنها هستند.
آيات قرآن با همين آهنگ در سورهى انبياء پيش مىرود و مىرسد به اينجا كه ما آسمان و زمين را به بازيچه نيافريديم، هدفى وجود دارد، نقشهاى وجود دارد، اين نقشه پيش مىرود و اين نقشه عبارت است از خرد شدن قدرتهاى ظالم و ستمگر در سراسر عالم. اين نقشهى الهى، اين نقشهى طبيعى تاريخ بشر عبارت است از به خاك ماليده شدن بينى امپراطورهاى بزرگ مانند امپراطورى انگليس و امپراطورى امريكا در اين زمان و همهى امپراطوريهاى اقتصادى و سياسى كه بر اسب قدرت سوارند و مىتازند. اين خط طبيعى عالم است، دنيا به سوى اين هدف پيش مىرود، بگذار چند صباحى جولان بدهند كه جولانشان را هم دادند؛ امروز وقت سقوط و فرود آمدن آنهاست. «بل نقذف بالحقّ على الباطل» ما بوسيلهى حق، يعنى بوسيلهى همين شما مردم، امروز حقِ مجسم در عرصهى مبارزات جهانى همين ملت رزمندهى مقاوم ايران است، اين ملت است كه به خاطر حقوق انسانى خود، به خاطر استقلال خود، به خاطر آزادى خود جنگيده است، خون داده است، باز هم خواهد داد. اين ملت است كه مردم را به سوى بزرگراه هدايت الهى دعوت مىكند، مردم را از تبعيت در برابر قوانين و انگيزهها و خواستههاى كارتر و امثال كارتر - اين دزدان غارتگر مجاز بينالمللى - به سوى بزرگراه هدايت دعوت مىكند و از شر آنها خلاص مىكند؛ حق ملت ايران است. «بل نقذف بالحق على الباطل» ما باطل را به دست حق و به بازوى نيرومند حق در خواهيم كوبيد. «فاذا هو زاهق» ناگهان مشاهده مىكنيم كه باطل دونده و رونده و گريزنده است، همچنانى كه در ايران مشاهده كرديد. باورتان نمىآمد كه شاه برود، باورتان نمىآمد كه رژيم پادشاهى در ايران منسوخ بشود، شد. چرا؟ چون بازوى حق و مشت گره خوردهى حق از آستين ملت بيرون آمد، امروز هم همين است.
نماز جمعه تهران؛ ۱۳۵۹/۰۲/۱۲ نماهنگ :طوفان شن