برای نمایش بهتر وب سایت از ورژن جدید مرورگر فایرفاکس یا گوگل کروم استفاده نمایید.

دانلود ورژن جدید فایرفاکس دانلود ورژن جدید کروم
تاریخ : سه شنبه 20 اسفند 1392
کد 392

چگونه ارزش‌ها به نسل بعد منتقل می‌شوند؟

رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری گفتند: «واقعیت دیگرى كه از آن نباید غفلت كرد، انگیزه‌هاى دینى در نسل امروز انقلاب است. یك‌وقت است كه ما پیرمردهایى كه از دوره‌ى انقلاب باقى مانده‌ایم، ما انقلابى باقى مانده‌ایم اما جوانهاى ما از دست رفته‌اند
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری گفتند: «واقعیت دیگرى كه از آن نباید غفلت كرد، انگیزه‌هاى دینى در نسل امروز انقلاب است. یك‌وقت است كه ما پیرمردهایى كه از دوره‌ى انقلاب باقى مانده‌ایم، ما انقلابى باقى مانده‌ایم اما جوانهاى ما از دست رفته‌اند؛ مى‌بینیم این‌جورى نیست. ما امروز، جوان انقلابى بسیار داریم، در سرتاسر كشور داریم، از همه‌ى قشرها داریم، در دانشگاه‌ها بسیار داریم، جوانى كه هم متدین است، هم انقلابى است؛ به اعتقاد من این جوان از جوان انقلابى اولِ انقلاب شأنش بالاتر است.» این سخن حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بیانگر این نكته است كه ارزش‌های انقلاب اسلامی در نسل اول، به‌خوبی به نسل‌های بعد منتقل شده است. دكتر علی اخترشهر، نویسنده‌ی كتاب «مؤلفه‌های جامعه‌پذیری سیاسی در حكومت دینی» در گفتار زیر، به بررسی سازوكار انتقال ارزش‌ها و عوامل آن پرداخته است:

انتقال ارزش‌های انقلاب‌ها به نسل‌های بعدی بستگی به ماهیت انقلاب‌ها دارد. انقلاب ‌اسلامی چون بر پایه‌ی آموزه‌های شریعت سامان گرفته است و حاكمیت ارزش‌ها و هنجارهای دینی در عرصه‌های مختلف سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ در رأس برنامه‌ها و اهداف آن قرار دارد، همچنین جدایی و گسستی بین سیاست و دین وجود ندارد، لذا ارزش‌هایش به شیوه‌ای ویژه و متفاوت با دیگر انقلاب‌ها انتقال می‌یابد.

اما در نظام‌هایی كه ماهیت مادی‌گرایانه همچون كمونیسم یا ماهیت انسان‌محوری مثل انقلاب‌های غربی داشته‌اند، دستاوردها به شكل و شیوه‌هایی دیگر انتقال می‌یابد. علت این‌كه چنین انقلاب‌هایی به سوی سكولاریسم و مادی‌گری می‌روند، به سبب تعریفی است كه از انسان دارند و آن تعریف به «مدنیّ بالطبع» است كه به دنبال ارضای نیازی طبیعی خویش است. لذا قوانینی را وضع می‌كند و در پی تحقق ارزش‌هایی است كه مبتنی بر رضایت و ارضای نیازهایش باشد.

* هم‌خوانی ارزش‌ها با فطرت انسان
رضایت و ارضای نیاز، دو انگیزه و خصوصیت انقلاب‌های مادی‌گرا است. در مقابل، انقلاب ‌اسلامی ارزش‌هایی دارد كه بر اساس اعتقاد به «مدنیّ بالطبع» بودن انسان نیست، بلكه بر مبنای «مدنیّ بالفطرة» دانستن آدمی است. لذا برخی متفكرین اسلامی بر این اساس انسان‌ها را به سه دسته تقسیم كرده‌اند:
الف) آنهایی كه «وحشی بالطبع» باقی مانده‌اند. اینان پست‌تر از حیوانات هستند، زیرا استعداد رشد خود را منكوب كرده‌اند و مطابق با آن طبع وحشی، فقط به استفاده از دیگران می‌اندیشند.
ب) آنهایی كه این توحش را مهار كرده‌اند و استخدام متقابلی را در حیطه‌ی حیات حیوانی پذیرفته‌اند؛ اگرچه باز هم از زندگی با كمال عقل و ناظر بر اسماء و صفات حق تعالی محروم هستند. اینان مانند حیوانات دیگر، زندگی جمعی دارند و به قوانین آن احترام می‌گذارند.

ج) آنان ‌كه برای تأمین كمالات عقلی و فطری خود به زندگی اجتماعی روی آورده‌اند و می‌كوشند با بهره‌گیری از قوانین الهی و آسمانی به سوی سعادت ابدی رهسپار شوند. این گروه درجات متفاوتی دارند و برخی از آنان به قصد ایثار و ازخودگذشتگی و خدمت به دیگران وارد اجتماع شده‌اند.

بر این اساس می‌توان دریافت كه چرا رهبر انقلاب اسلامی معتقد به افول انقلاب‌های مادی هستند؛ زیرا این انقلاب‌ها تنها به نیازهای طبیعی انسان‌ها توجه دارند و این نیازها را هم بر اساس رضایت و ارضای نیاز تعریف می‌كنند. لذا ارزش‌های نسل‌ اول با ارزش‌های نسل دوم و سوم متفاوت خواهد بود.

اما انقلاب اسلامی فضایی را ایجاد كرده و ارزش‌هایی را به وجود آورده كه بر اساس فطرت انسان‌ها است و با فطرت آدمیان هم‌خوانی دارد؛ ارزش‌هایی مانند شهادت‌طلبی، ظلم‌ستیزی، استبكار‌ستیزی، عدالت‌خواهی، وحدت و هم‌گرایی كه همیشه مانا و زنده‌اند. مثال آشكار زنده بودن این ارزش‌ها هم همین است كه شهادت افرادی مثل مصطفی احمدی روشن كه نه امام را دیده بود و نه جنگ را، منجر به درخواست بسیاری از دانشجویان برای ادامه دادن راه او شد.

* سه‌ضلعی انتقال
برای انتقال نسل به نسل ارزش‌ها معمولاً به یك هندسه‌ی سه‌ضلعی نیاز است: ارزش‌ها + محیط + انسان = انتقال. برای انتقال ارزش‌ها باید اولاً ببینیم كدام ارزش‌ها؟ ثانیاً این انتقال در كجا و در چه جامعه‌ای است و ثالثاً برای چه افرادی است؟ به عبارت دیگر، هم باید به ارزش‌ها توجه داشت و هم به محیط و هم به انسان‌ها. گاهی ارزش‌ها بر اساس فطرت انسان‌ها است، اما مبتنی بر محیط فطری نیست. مثلاً این ارزش‌ها قرار است در سرزمین كفر انتقال داده شود یا در جامعه‌ای به‌ظاهر اسلامی یا در جامعه‌ی اسلامی كه مردمش عملاً و واقعاً خواهان ارزش‌های اسلامی هستند.

از طرفی افراد جوامع در پذیرش ارزش‌ها هم به چند دسته تقیسم می‌شوند؛ یك دسته افرادی هستند كه ارزش‌های جوامع را نمی‌پذیرند، مثل شیطان كه خوبی را نمی‌پذیرد. دسته‌ی دوم افرادی هستند كه ارزش‌هایی را می‌پذیرند، ولی اعتقاد چندانی به كارآیی آن ندارند. مثل این‌كه كسی خدا را قبول داشته باشد، ولی مدیریت خدا را قبول نداشته باشد. دسته‌ی سوم افرادی هستند كه ارزش‌ها را می‌پذیرند و قائل به كارآیی آنها هستند و بر این امر رضایت دارند؛ مانند حضرت زینب سلام‌الله‌علیها كه در مجلس یزید فرمود: ما رأیت الاّ جمیلاً.
بین فرهنگ و محیط، یك رابطه‌ی محكمی وجود دارد؛ یعنی تأثیر و تأثر متقابلی بین فرهنگ و محیط وجود دارد كه تغییر هر یك به تغییر دیگری منجر می‌شود. تغییرات به‌راحتی و بدون مقاومت روی نمی‌دهد، زیرا مردم به وضعیت موجود عادت كرده‌اند و از بین بردن عادت‌ها معمولاً منجر به استرس و اختلالات عصبی خواهد شد.

لذا باید هم به نوع ارزش، هم به محیط و ظرفیت محیط و هم به افراد آن جامعه توجه كرد. بنابراین باید ارزش‌های انقلاب اسلامی را روزآمد نمود تا كارایی خوبی در جامعه داشته باشند. در مرحله‌ی بعدی باید ارزش‌ها جلب رضایت هم داشته باشند. یعنی افراد جامعه با پیگیری و اجرای آن‌ها احساس رضایت و آرامش كنند.

* شیوه‌های انتقال ارزش‌ها
انتقال ارزش‌ها به شكل‌ها و شیوه‌های مختلفی انجام می‌گیرد. از جمله‌ی این شكل‌ها عبارتند از:
۱. فرهنگ‌سازی برای همبستگی: در تعریف ارزش این‌گونه گفته‌اند كه «ارزش عبارت است از مطلوبیت‌ها، خواسته‌ها و علائقی كه ملاك كلی رفتار هستند و اكثریت افراد جامعه روی آنها وفاق دارند و این امر باعث همبستگی آگاهانه می‌شود.» اگر همبستگی آگاهانه ایجاد نشود، در ارزش دانستن آن اتفاق نظر وجود نخواهد داشت. از طرفی اگر ارزش‌های جامعه را فرهنگ بدانیم، بین فرهنگ و محیط، یك رابطه‌ی محكمی وجود دارد. یعنی تأثیر و تأثر متقابلی بین فرهنگ و محیط وجود دارد كه تغییر هر یك به تغییر دیگری منجر می‌شود. تغییرات به‌راحتی و بدون مقاومت روی نمی‌دهد، زیرا مردم به وضعیت موجود عادت كرده‌اند و از بین بردن عادت‌ها معمولاً منجر به استرس و اختلالات عصبانی و روانی خواهد شد. لذا در مقابل دگرگونی مقاومت می‌كند، چون دل كندن از آن موجب تردید و اضطراب عمیق می‌شود. با تغییرات محیط، تغییر و تحول بنیادین در اندیشه و فرهنگ به وجود می‌آید.

۲. جامعه‌پذیری سیاسی: این امر می‌تواند از طرق مختلفی انجام بگیرد:
الف) از یك طرف باید از كودكی و جوانی شروع شود تا به دوره‌ی بزرگسالی برسد و این فرایند را «جامعه‌پذیری مرحله‌ای» می‌گویند.
ب) از طرف دیگر آموزش باید به شیوه‌ی مستمر باشد. یعنی در جریان انتقال، تغییرات یا تعدیل‌هایی صورت بگیرد، اما مبانی آن تغییر نكند. یعنی روزآمد و نوین شود، اما اساس آن تغییری نكند. گاهی شاید به جهت فشار بر جوامع، یك ارزشی از بین برود، اما باید سعی كرد این امر اتفاق نیفتد.
ج) این آموزش باید روندی آرام و بطیئ داشته باشد؛ مثل جریان آب رودخانه‌ای كه وقتی كسی كنار آن ایستاده است، متوجه نمی‌شود كه آب آن جریان دارد. لذا به‌راحتی می‌توان در چنین رودخانه‌ای ماهی‌گیری كرد. این امر باعث می‌شود كه ارزش‌ها به صورت هنجارهای تلقین‌شده شكل بگیرد.
صوت
انتقال ارزش‌های انقلاب به نسل جوان
 

د) آموزش مستمر و آرام باعث مشروعیت‌دهی بالای نظام می‌شود و نظام را دچار بحران نمی‌كند، چون آرام است. اگر رودخانه‌ای خروشان باشد، دچار بحران می‌گردد و گل و لای را با خود می‌برد و باعث تخریب می‌شود. بنابراین رودخانه‌ی انقلاب اسلامی باید هم شفاف و هم زلال باشد تا همواره زندگی در دل آن جاری و ساری باشد.
همچنین آموزش نباید تنها برای جوانان باشد، بلكه باید برای مسن‌ها هم باشد، زیرا اگر مسن‌ها قانع نشوند، رودخانه‌ی آرام شكل نمی‌گیرد. پس باید مسن‌ها آرام باشند تا مسیر ارزش‌ها تغییر نكند.
ﻫ) ارزش‌ها باید به شكل تصور و تصدیق در اذهان مردم شكل بگیرد. یعنی یك پدیده باید تبدیل به حق شود و این حق بودن منجر به اطاعت و فرمان‌برداری ‌گردد و در نتیجه، رضایت مردم نسبت به آن پدیده شكل می‌گیرد. بنابراین انقلاب اسلامی باید ارزش‌ها را از طریق آموزش تبدیل به پندار نماید.
و) از طریق آموزش باید مشكلات حل شود و انعطاف‌پذیری ارزش‌ها صورت بگیرد. اگر این كار صورت نگیرد و به جای حل مشكل دست به تهدید و زور بزنیم، حداقل كار این است كه شرایط عدم انتقال در جامعه را فراهم آورده‌ایم.
ز) از طریق آموزش باید به تفاهم بین‌ نسل‌ها برسیم، زیرا عدم تفاهم باعث شكاف بین دو نسل می‌شود.

۳. الگودهی: اگر هر الگویی حدود و محدوده‌اش معلوم باشد و آشكاری و شفافیت و وضوح داشته باشد، به‌راحتی در جامعه فراگیر خواهد شد. باید الگوهاى مناسب و مطابق با ارزش‌ها و باورهاى دینى و اعتقادى در قالب‌های قابل قبول برای جوانان و نوجوانان ارائه شود.