قطعا هیچ كدام از آمریكاییهایی كه به فرماندهی كلنل «چارلز بكويث» وارد ایران شده بودند، هیچ وقت صحنهی نابود شدن هواپیماها و هلیكوپترهایشان در صحرای طبس را فراموش نمیكنند؛ وقتی كه امداد غیبی ذرات شن را چون پتكی بر سر متجاوزین آمریكایی فرود آورد و بالگردهای RH-53D و هواپیماهای غولپیكر C-130 آمریكایی را به زمین زد و ابهت پوشالی آمریكا را فرو ریخت. البته این اولین و آخرین تهدید نظامی آمریكا علیه جمهوری اسلامی ایران نبود.
سابقهی تهدیدات نظامی آمریكا علیه ایران به روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر میگردد؛ علاقهی برژینسكی مشاور امنیت ملی كارتر، به استفاده از نیروی نظامی بر علیه ملت ایران تازگی نداشت. در روزهای نزدیك به 22 بهمن 57 هم آمريكا در نظر داشت برای انقلاب اسلامی ایران همانند 28 مرداد 1332، نسخهی كودتا و بازگرداندن شاه بپيچد؛ بر اين اساس «ژنرال هايزر» توسط «برژینسكی» به ايران فرستاده شد تا با كمك گارد شاه، كودتايی نظامی را سامان دهد كه راه به جايی نبرد.
با اینكه در سالهای اول پیروزی انقلاب این رویارویی نظامی بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده هیچگاه محقق نشد، اما در روزهایی كه جنگ ایران و عراق در جریان بود آمریكا به طور غیر مستقیم به صحنهی جنگ و رویارویی با ایران وارد شد و كمكهای تسلیحاتی فراوانی از بالگردهای شركت "بل" گرفته تا انواع موشكها و تانكها را در اختیار ارتش بعث عراق گذاشت و این در حالی بود كه همواره كمك به عراق را تكذیب میكرد؛ در دهم شهریورماه 1364 «بنیاد تحقیقاتی هریتیج» طی گزارشی در مورد ایران، خواستار حمله نظامی و عملیات انتقامی علیه ایران شد. در حالیكه رئیسجمهور وقت آمریكا در اول مردادماه همان سال ضمن دیدار از آنكارا و در جریان مذاكرات خود با مقامات عالیرتبهی تركیه، خواستار میانجیگری آنكارا میان تهران و واشنگتن شده بود.
هرمز ایرانی این اظهار نظرهای دو پهلو، فضای مبهمی را در منطقه ایجاد كرد كه تماما به سود طرف عراقی بود و منافع جمهوری اسلامی ایران هر روز بیشتر تهدید میشد. از آنجا كه یكی از اصلیترین راههای ارتباطی رژیم عراق با غرب از طریق دریا و خلیج فارس بود، جمهوری اسلامی هم تصمیم گرفت برای كاستن از میزان كمكهای آمریكا و دیگر كشورهای غربی به عراق و تحت فشار گذاشتن این رژیم كشتیهای عبوری از خلیج فارس و آب راه تنگهی هرمز را كه مطابق قوانین بین المللی جزء آبهای سرزمینی جمهوری اسلامی محسوب میشد، بازرسی كند تا حامل محمولههای نظامی برای عراق نباشند. این كار پس از مصوبه شورای عالی دفاع، كم كم عملی شد.
علاوه بر این جمهوری اسلامی ایران تهدید كرد در صورتی كه كمكها به عراق ادامه یابد و یا در راه صدور نفت ایران از سوی دول غربی و نیروهای عراقی كه از فضا و امكانات دول عربی حاشیهی خلیج فارس هم استفاده میكردند، خللی به وجود آید، تنگهی هرمز را خواهد بست.
در سیام خرداد 1364 كشتی كویتی المحراق با 10500 تن محموله، توسط نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی توقیف شد و پس از سه هفته بدنبال تخلیه محمولههای آن كه بطور غیرمستقیم توان رزمی ارتش عراق را میتوانست افزایش دهد، آزاد گردید. مقامات نیروی دریایی ایران اظهار داشتند كه پس از بازرسی كشتی المحراق و ملاحظه بارنامهی آن، آنچه را كه دقیقا در بارنامه به عنوان عراق مشخص شده بود همراه با بخشی از كالاهایی كه بارنامههایشان مشكوك تشخیص داده شد، تخلیه گردید و كشتی المحراق با كالاهای باقیمانده به مقصد كویت حركت كرد.
«دیوید بد فورد» ناخدای كشتی المحراق قبل از ترك آبهای ایران، طی بیانیهای ضمن شرح چگونگی كنترل كشتی كه به مقصد عراق بارگیری شده بود و اشاره به اینكه بخشی از محمولات كشتی بنا به ماهیت آنها و تشخیص مقامات ایرانی در زمره كالاهایی قرار میگیرد كه بطور مستقیم و غیرمستقیم به توانایی جنگی عراق كمك میكند، اعلام كرد در خلال عملیات بازرسی من خود را موظف به همكاری با مقامات نیروی دریابی ایران دانسته و در جهت اجرای حق قانونی بازرسی و حفظ محموله كشتی از هیچگونه كمكی مضایقه نكردم.
قدرت دریایی در مهر 1364 نیروی دریایی ایران برای نشان دادن توان رزمی خود و افزایش هماهنگی یگانهایش مانور بزرگی را در منطقه تنگهی هرمز برگزار كرد. آیتالله خامنهای، رئيس جمهور و رئيس شوراى عالى دفاع كه به تازگی و با كسب یك اكثریت خیره كنندهی 85 درصدی به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شده بودند، با سفر به بندرعباس و حضور در عرشه ناوشكن البرز كه در تنگهی هرمز مستقر بود، این تمرین نظامی را از نزدیك به نظاره نشست.
آیتالله خامنهای در حالی كه نه ساعت از آغاز این تمرین عظیم نظامی میگذشت در مصاحبهای كه بر عرشه ناوشكن البرز انجام دادند، مطالب جالب توجهی را بیان كردند. رئیس شورای عای دفاع در پاسخ به سوالی درباره توان ایران در بستن تنگهی هرمز گفتند: ما حتى اگر كمتر از اين مقدار هم قدرت داشته باشيم آن تهديدى كه كرديم براى ما عملى است. بستن تنگهى هرمز با همان مفهومى كه اين كلمه دارد، يك چيزى است كه براى آن كسى كه اين همه ساحل در دو طرف تنگه دارد و آن اشراف و تسلطى كه بر تنگه دارد اين چيزى است ممكن.
ایشان افزودند: «به علاوه مقصود ما قطع صدور نفت خواهد بود در آن روزى كه در كار صدور نفت ما يك اختلال كلى بوجود بيايد، و آن به هر جورى كه انجام بگيرد اسمش بستن تنگهى هرمز خواهد بود ... ولى خب بههرحال يك احتمالى است كه هست، ولو پنج درصد، ده درصد هم احتمال باشد ما بايد آمادگى خودمان را داشته باشيم براى اينكه آن تهديد را عملى كنيم، آن تهديد جدى است و با برآورد و درك درست موقعيت جمهورى اسلامى آن تهديد انجام گرفته. امروز هم بنده هر چى كه به ابزارها و انسانها و همتها نگاه كردم بيشتر معتقد شدم كه اين تهديد را خيلى به جا كرديم، و انشاءاللَّه، البته انشاءاللَّه كه مىگويم اميدوارم كه چنين روزى پيش نيايد، اما اگر پيش بيايد ما توانايى كامل براى انجام اين تهديد را خواهيم داشت.»
ایشان همچنین در پاسخ به سوالی درباره ناتوانی عراق در حمله به ناوهای شركت كننده در آن مانور و به خصوص ناوشكن البرز افزودند: «حملهى به يك تجهيزات با اين عظمت كار آسانى نيست، يعنى بعيد است كه يك چنين گستاخىاى را خلبانهاى عراقى يا نيروى هوايى عراقى داشته باشند كه بخواهند بيايند اينجا و با اين همه ناو و هواپيما حمله كنند. يقيناً كسى كه بيايد، آمدنش در اختيار خودش است اما برگشتنش بعيد است كه برگردد!»
جنگ نفتكشها مداخله و مشاركت آمریكا در جنگ با ایران، با دعوت كویت از قدرتهای بزرگ به خصوص آمریكا برای محافظت از نفتكشها، شكل علنیتری به خود گرفت و ابعاد گستردهتری یافت. در 30 تیر 1366، ایالات متحده به بهانهی حفظ جریان آزاد نفت و تامین نیازهای رشد صنعتی غرب، ناوگان دریایی خود را به ظرفیت 35 كشتی جنگی و بیش از 12 كشتی كمكی با مجموع 20 هزار نیروی نظامی در منطقه گرد آورد كه بعدا به بزرگترین ناوگان دریایی این كشور پس از جنگ جهانی دوم تبدیل شد و در نهایت نیز به حدود 50 فروند كشتی جنگی رسید.
با ورود ناوگان دریایی آمریكا، خلیج فارس به انباری از سلاحهای آمریكایی تبدیل شد كه با دلالی آمریكاییها به كشورهای جنوبی خلیج فارس فروخته میشدند. البته نكتهی جالب توجه آن بود كه مطابق آمار رسمی، با حضور آمریكاییها، تعداد حملات به كشتیها در خلیج فارس بهشدت افزایش یافت و تشنج بیشتر شد. به عبارت بهتر تنها نتیجه حضور امریكاییها در خلیج فارس این بود كه جبههای ديگر به وسعت 2000 كيلومتر از بندر جاسك در دريای عمان تا خور عبدالله در انتهای خليج فارس بر عليه ايران گشوده شد.
از این پس جنگ نفتكشها صحنه نبرد مستقیم ایران و آمریكا میشود كه با تبلیغات فراوان در مورد قدرت نظامیشان به خلیج فارس وارد شدهاند. اما این تبلیغات اندك زمانی بیشتر به كار آمریكاییها نیامد و سه ناو آمریكایی كه برای اسكورت نفتكشها به خلیج فارس آمده بودند، در اثر برخود با مینهای نیروی دریایی ایران آسیب جدی دیدند. آمریكاییها كه از این ضربه مهلك و مواجهه با نیروی دریایی ایران در چندین مرحله شكست خورده بودند، در نهایت به سكوی نفتی رشادت ايران حمله میكنند و رئيس جمهور آمريكا هم به دروغ اعلام میكند آمريكا يك سكوی نظامی ايران را مورد حمله قرار داده است. ایران نیز با حمله به ناوهای آمریكایی پاسخ دندان شكنی به این حمله میدهد.
جوشن قهرمان دور دوم جنگهای دريايی ايران و آمريكا در فروردين ماه 1367 شروع میشود. ناوچه جنگی «ساموئل رابرتز» آمريكا با مين برخورد میكند و حفرهای به قطر 8 متر در كف ناوچه ايجاد میشود. رونالد ريگان رئيس جمهور وقت آمريكا به همراه جرج بوش معاون اول خود فرانك كارلوچی وزير دفاع (جديد)، جرج شولتز وزير خارجه و ويليام كراف رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا با تشكيل جلسه در كاخ سفيد راههای مقابله با ايران را بررسی میكنند و تصمیم میگیرند به طور رسمی به جنگ با ایران وارد شوند.
در ساعت 30/8 صبح 29 فرودين 1367 نيروی دريايی ايران به كاركنان شركت نفت در سكوهای نفتی سلمان، نصر و مبارك اعلام میكند سكوها را ترك كنند. مهاجمان آمريكايی در اولين حمله خود به اين سكوها ناكام میمانند و با مقاومت نيروی دريايی ايران مجبور به عقب نشينی میشوند.
مرحله دوم تهاجم آمریكاییها با به كارگيری سه رزم ناو، شش فروند هواپيما و چند فروند بالگرد آغاز میشود. جنگی نابرابر آغاز میشود؛ ناوچه جوشن در يك طرف قرار دارد و سه رزم ناو آمريكایی در طرف ديگر. نيروهای قهرمان ناوچه جوشن، 45 دقيقه در مقابل موشكهای هاريون و 300 گلوله توپ شليك شده از سوی ناوها و متجاوزان آمريكايی مقاومت میكنند و سرانجام اين نبرد ناعادلانه با شهادت 11 نفر از رزمندگان ناوچه جوشن و زخمی شدن 33 نفر ديگر و غرق شدن ناوچه پايان میيابد.
درس عبرتی برای متجاوزین نيروهای آمريكايی سكوهای نفتی سلمان، نصر و مبارك را اشغال و به آتش میكشند و به سوی سكوهای نفتی ديگر ايران در جنوب خليج فارس حركت میكنند. ناوشكنهای سهند و سبلان از طرف ايران مأموريت میيابند كه جلو پيشروی نيروهای آمريكايی را بگيرند.
درگيری دو ناوشكن ايرانی با ناوها، هواپيماها و بالگردهای آمريكايی چند ساعت به طول میانجامد. آمريكاییها مجبور به عقب نشينی میشوند و از فاصله 120 كيلومتری و با استفاده از موشكهای ليزری از طريق ناوها و هواپيماهای فوق مدرن به ادامه نبرد میپردازند و خساراتی را به ناوچه سهند ایران وارد میكنند.
ساعاتی پس از اين حملات، قايقهای توپدار سپاه به سكوهای نفتی اجارهايی آمريكا در خليج فارس حمله میكنند و آنها را به آتش میكشند. كشتی آمريكايی «ويلتی ياند» و كشتی انگليسی به نام «يورك مارين» مورد حمله سپاه پاسداران قرار میگيرند و منهدم میشوند. پس از اين حملات يك ناو لجستيكی انگليس و يك بالگرد جنگی آمريكايی هم مورد حمله قرار میگيرند و به آتش كشيده میشوند.
حضور جالب فضا در خلیج فارس به شدت ملتهب شده بود. در این شرایط جمهوری اسلامی برای نشان دادن ابهت نظامی و سیاسی خود در منطقه خلیج فارس مانور "ذوالفقار سه" را در منطقه عمومی خلیج فارس و دریای عمان برگزار میكند.
این مانور بزرگ در تاریخ 31 اردیبهشت 67 آغاز شد و نیروی دریایی و هوایی ایران مشتركا تمرینهایی را برای حمله به دشمن فرضی و پاسداری از مرزهای دریای و هوایی كشورمان انجام دادند. این عملیات كه در تاریخ سالهای بعد از انقلاب از نظر وسعت و تعداد یگانهای شركت كننده بینظیر بود، با حضور بیش از 90 ناو و ناوچه و همراهی نیروهای هوایی و زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران برگزار شد، اهمیت به سزایی در تعدیل فضای امنیتی بر علیه جمهوری اسلامی در خلیج فارس بر جای گذاشت.
آیت الله خامنهای رئیس جمهور و رئیس شورای عالی دفاع، در روز چهارم خرداد با سفر به چابهار و حضور بر عرشهی ناو خارك، یكی از مراحل این مانور را از نزدیك به نظاره نشستند. سفر عالیترین مقام اجرایی كشور و رئیس شورای عالی دفاع و حضور ایشان بر عرشه یكی از ناوهای حاضر در منطقهای كه هر لحظه امكان درگیری نظامی با طرف آمریكایی و عراقی وجود داشت، بسیار جالب توجه بود.
آیتالله خامنهای در سخنانی كه بر عرشه این ناو ایراد كردند، به تحلیل اوضاع منطقه و بررسی وضعیت جمهوری اسلامی پرداخته و در نهایت تاكید كردند: «ما در يك دورهى تاريخى حساسى هستيم و اين دورهى تاريخى ممكن است چند سال طول بكشد همچنان كه از اول انقلاب تا حال ممكن است يك سال ديگر، دو سال ديگر پنج سال ديگه بايد اين دوران حساس را بگذرانيم به فضل الهى جمهورى اسلامى در حدى قرار خواهد گرفت كه ديگر هيچ گونه قدرتى در جهان حتى به مغزش هم خطور نكند كه مىتواند به ما صدمهاى وارد كند آن وقت است كه سازندگى كشور با شتاب تندى شروع خواهد شد.»
نگاه استراتژیك نه این مانور آخرین مانور بزرگ نیروهای نظامی ایران بود و نه این حضور، آخرین حضور آیتالله خامنهای در مناطق ژئواستراتژیك كشور در مواقع حساس. پیشرفتهای نظامی جمهوری اسلامی و دستیابی به فناوریهای روز دنیا در سالهای بعد نیز ادامه یافت كه دستیابی به موشكهای دور برد و ماهوارهبرها، هواپیماهای جنگنده و هلیكوپترها، زیردریاییها و ناوچههای مختلف تنها نمونهای از این پیشرفتها در زمینهی فناوریهای نظامی است كه آخرین نمونهی این پیشرفتهای دفاعی، ناوشكن جماران است.
در این سالها رهبر انقلاب، هم در مانورهای مختلف و مناطق استراتژیك كشور حضور یافتهاند و هم حضور مستقیمی در پیش برد صنایع دفاعی و فناوری در كشور داشتهاند. مانورهای بزرگ ولایت و طریق القدس در سالهای 75 و 76، پایگاه هوایی كنارك در سیستان، سفر كردستان و حضور در آبیدر و سفر به نوشهر و بازدید از پایگاه دریایی این شهر، تنها نمونههایی از این حضور نظامی رهبر انقلاب در سالهای اخیر هستند.