سخن گفتن از فلسفه و حكمت نماز سخن از معارف ويا اسرار و رموزى است كه در اين عمل عبادى نهفته است
سخن گفتن از فلسفه و حكمت نماز سخن از معارف ويا اسرار و رموزى است كه در اين عمل عبادى نهفته است اين نكته براى ما بسيار روشن است كه هرگز خداوند حكيم بندهاش را بدون سبب و حكمت بر كاري ملزم نكرده و حكمي را بر او واجب نميسازد وقتي او به كاري دستور ميدهد به آن جهت است كه در آن كار مصلحت بسيار نهفته است و به ديگر سخن مصلحت آن كار به اندازهاي است كه انجام آن براي حيات انسان (حيات دنيايي و يا آخرتي) انسان ضروري است در تحليل اين سخن بايد از آنجا كه خداوند تبارك وتعالي به مصالح و مفاسد بندگان توجه ويژه دارد احكامي كه براي بندگان صادر مي كنداز چهار حال بيرون نيست يا واجب است و يا حرام و يا مستحب است و يا مكروه. واجب به كاري گفته ميشود كه انجام آن ضروري و ترك آن عقوبت الهي را در پي داشته باشد سر اين سخن در آنست كه انجام كاري كه واجب شده است آنقدر داراي مصلحت است كه انجام آن ضروري و اگرانسان عاقل آن را ترك كند بسيار زشت خواهد بود.در فعل حرام نيز چنين است. حرام بر كاري اطلاق ميشود كه ترك آن مصلحت و در انجام آن فساد وجود دارد مستحب به كاري اطلاق مي شود كه هم داري مفسده هست و هم مصلحت دارد اما مصلحت آن بيش از مفسده آن است از اين رو انجام آن كار بهتر از ترك آن است گرچه در ترك آن عقوبتي وجود ندارد. مكروه نيز به عكس مستحب است افزون بر اين تعبد و تسليم در مقابل پروردگار عالم و اطاعت از پيامبر خاتم ايجاب مي كند كه بنده فرمان آنان را پذيرفته و بي چون و چرا و صرف نظر از مصلحت و مفسدهاي كه دارد به دستور آنان توجه نموده و به آن جامه عمل بپوشاند به هر حال گرچه مطالبي كه بيان مي شود در جهت بيان دليل و سبب حكم و يا كار نيست امادر نظر داريم به گونهاي به تحليل عقلى موضوع پرداخته تا انجام آن براى عموم گوارا تر وآن را با توجه بيشتر انجام دهند. اين روش در كلام بزرگان دين نيز وجود دارد به عنوان مثال امير مؤمنان علي ـ عليه السّلام ـ در باره نماز و سر آن فرموده است: «الصلوة قربان كلي تقي؛ نماز وسيله ي نزديك شدن هر پرهيزكاري به خدا است