حضرت آیتالله خامنهای در دیدار مردم قم در سخنانشان به تشریج جایگاه مسأله بصیرت و تأثیر آن در ایمان پرداختند.
برای دریافت فایل ، با توجه به سرعت اینترنت خود ، یکی از سه لینک روبرو را کلیک نمایید:
برای استفاده این صوت در سایت یا وبلاگ خود می توانید از این کد استفاده کنید:

حضرت آیتالله خامنهای در دیدار مردم قم در سخنانشان به تشریج جایگاه مسأله بصیرت و تأثیر آن در ایمان پرداختند.
پایگاه اطلاعرسانی
KHAMENEI.IR با توجه به این جمله رهبر انقلاب كه «اگر بصیرت نباشد ایمان ممكن است انسان را به بیراهه بكشاند»، كلیپ صوتی «ایمانِ خطرناك» را تهیه و منتشر كرد.
بخشی از سخنان حضرت آیتالله خامنهای كه در این كلیپ صوتی میشنوید: بصيرت خودتان را بالا ببريد، آگاهى خودتان را بالا ببريد. من مكرر اين جملهى اميرالمؤمنين را به نظرم در جنگ صفين در گفتارها بيان كردم كه فرمود:
«الا و لايحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر».(۱) ميدانيد، سختى پرچم اميرالمؤمنين از پرچم پيغمبر، از جهاتى بيشتر بود؛ چون در پرچم پيغمبر دشمن معلوم بود، دوست هم معلوم بود؛ در زير پرچم اميرالمؤمنين دشمن و دوست آنچنان واضح نبودند. دشمن همان حرفهائى را ميزد كه دوست ميزند؛ همان نماز جماعت را كه تو اردوگاه اميرالمؤمنين ميخواندند، تو اردوگاه طرف مقابل هم - در جنگ جمل و صفين و نهروان - ميخواندند. حالا شما باشيد، چه كار ميكنيد؟ به شما ميگويند: آقا! اين طرفِ مقابل، باطل است. شما ميگوئيد: اِ، با اين نماز، با اين عبادت! بعضىشان مثل خوارج كه خيلى هم عبادتشان آب و رنگ داشت؛ خيلى. اميرالمؤمنين از تاريكى شب استفاده كرد و از اردوگاه خوارج عبور كرد، ديد يكى دارد با صداى خوشى ميخواند:
«أمّن هو قانت ءاناء اللّيل»(۲) - آيهى قرآن را نصفه شب دارد ميخواند؛ با صداى خيلى گرم و تكان دهندهاى - يك نفر كنار حضرت بود، گفت: يا اميرالمؤمنين! به به! خوش به حال اين كسى كه دارد اين آيه را به اين قشنگى ميخواند. اى كاش من يك موئى در بدن او بودم؛ چون او به بهشت ميرود؛ حتماً، يقيناً؛ من هم با بركت او به بهشت ميروم. اين گذشت، جنگ نهروان شروع شد. بعد كه دشمنان كشته شدند و مغلوب شدند، اميرالمؤمنين آمد بالاسر كشتههاى دشمن، همين طور عبور ميكرد و ميگفت بعضىها را كه به رو افتاده بودند، بلندشان كنيد؛ بلند ميكردند، حضرت با اينها حرف ميزد. آنها مرده بودند، اما ميخواست اصحاب بشنوند. يكى را گفت بلند كنيد، بلند كردند. به همان كسى كه آن شب همراهش بود، حضرت فرمود: اين شخص را ميشناسى؟ گفت: نه. گفت: اين همان كسى است كه تو آرزو كردى يك مو از بدن او باشى، كه آن شب داشت آن قرآن را با آن لحن سوزناك ميخواند! اينجا در مقابل قرآن ناطق، اميرالمؤمنين
(عليه افضل صلوات المصلّين) ميايستد، شمشير ميكشد! چون بصيرت نيست؛ بصيرت نيست، نميتواند اوضاع را بفهمد.
۲)
زمر: ۹ 
عامل پيروزى اين است كه يك جماعتى - در يك مقياس بزرگ، يك ملّتى - ايمان درستى داشته باشد، و اين ايمان راسخ باشد، و اين ايمان با
بصيرت همراه باشد، و اين ايمان و بصيرت با عمل و اقدام همراه باشد؛ اينها وقتى روى هم گذاشته شد، نصرت قطعى است. آنجايى كه شما مى
بينيد مؤمنينى هستند و نصرت پيدا نميكنند، به خاطر اين است كه يا ايمان ضعيف است، يا ايمان غلط است - ايمان به چيزى است كه نبايد به آن مؤمن بود - يا ايمان همراه با بصيرت نسبت به مسائل جهان و مسائل حول
وحوش خودشان نيست. نداشتن بصيرت مثل نداشتن چشم است؛ راه را انسان نميبيند. بله، عزم هم داريد، اراده هم داريد، امّا نميدانيد كجا بايد برويد. ... اگر بصيرت نبود، همان ايمان ممكن است انسان را به بيراهه بكشاند. كسى كه علم ندارد، بصيرت درست ندارد به آنچه پيرامون او دارد ميگذرد، گاهى اوقات ميشود كه راه را عوضى طى ميكند؛ همه
ى نيروى او نه فقط هدر ميرود، بلكه به كج
راهه او را ميرساند و ميكشاند؛ پس بصيرت لازم است. عمل صالح بر اساس ايمان، ايمان راسخ و ايمان درست، ايمان همراه با بصيرت، و تداوم و استقامت، اگر چنانچه بود، پيروزى قطعى است. اينهايى كه پيروز نميشوند، يكى از اينها را ندارند: يا ايمان نيست، يا ايمانِ درست نيست، يا استقامت نيست، يا بصيرت نيست؛ در نيمه
راه بار را بر زمين گذاشتن است؛ طبعاً به نتيجه نميرسند.
بیانات در دیدار مردم قم- ۱۳۹۲/۱۰/۱۰