رفع آسیبپذیریهای اقتصاد كشور، یكی از مطالبههای رهبر انقلاب است. شاید تلقی عموم مردم از آسیبپذیری اقتصاد، مسائل معیشتی از قبیل تورم، بیكاری و ... باشد. به همین دلیل علیرغم سخنان رهبر انقلاب، برداشتهایی كه از اقتصاد مقاومتی شده، بیشتر ناظر بر رویكرد منفعلانه و دفاعی بوده است. در گفتوگو بادكتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و وزیر اقتصاد كشور از سال ۶۴ تا ۶۸ جوانب این موضوع را بررسی كردهایم: از نظر علم اقتصاد، آسیبپذیری یك نظام اقتصادی به چه معناست؟آسیبپذیری اقتصاد ناظر به این است كه در مقابل شرایط گوناگون و احیاناً نوسانات و شوكهایی كه از محیط بیرون عارض میشود، آن اقتصاد تا چه اندازه تابآوری (Economic Resiliency) دارد و یا مقاوم (SOLID) است.
این تابآوری سه نوع است. نوع اول اینكه اگر یك شوكی به اقتصاد وارد شد، آن اقتصاد تا چه اندازه میتواند آن را هضم كند و كمترین نوسانات برایش به وجود آید. نوع دوم اینكه چقدر میتواند آن شوكها و نوسانات را هضم و متقابلاً محیط بیرون را تحتتأثیر قرار دهد. نوع سوم اینكه اصولاً به صورت ساختاری، اقتصاد آنقدر نیرومند شود كه این نوسانات اصلاً كمترین تأثیر را بر او داشته باشد. میزان تابآوری در اقتصاد در دنیا دارای شاخصهایی است؛ بر پایهی این شاخصها در سال ۲۰۱۱ رتبهی مالزی دوم و رتبهی استرالیا پنجم بوده است. دلیلش این است كه در ۲۰ سال منتهی به سال ۲۰۱۰، اقتصاد استرالیا سه بحران اقتصاد جهانی را با موفقیت پشتسر گذاشته و روند رشد استرالیا ادامه داشته است. بنابراین بحث آسیبپذیری اقتصاد مبحث مهمی است كه در مقابل آن مقاومسازی اقتصاد مطرح میشود.
آیا بحث تابآوری در اقتصاد همان بحث «اقتصاد مقاومتی» است؟ببینید وقتی رهبری معظم انقلاب اسلامی بحث اقتصاد مقاومتی را مطرح كردند، خیلیها نگاه سلبی داشتند و معتقد بودند كه صرفاً مقابله با تحریمها و مسائل معیشتی روزمره به معنای اقتصاد مقاومتی است. اما به نظرم وجه ایجابی اقتصاد مقاومتی مهمتر است. وجه ایجابیاش ناظر به مقاوم و پایدار نگهداشتن اقتصاد و حركت پیشرونده و رو به شكوفایی اقتصاد است.
اقتصاد مقاومتی نیازمند یك آیندهنگری است كه چه تحولاتی در محیط آیندهی بینالمللی رخ میدهد و در اقتصاد باید چگونه عمل كرد كه در تحولات نهتنها روند رشد حفظ شود بلكه تحولات آتی هم رصد شود و متناسب با آن سیاستهایی تبیین شود. بالاخره هر اقتصاد و یا فرهنگ اقتصادی آسیبپذیریهای خاص خود را دارد كه با توجه به آنها بایستی سیاستهای كاهندهی آسیبپذیریها تدوین و به مرحلهی عمل درآید.
مرحلهی اول در یك اقتصاد مقاوم این است كه خودش ظرفیتهای درونی و زایندهی خود را شناسایی كند؛ هم اجتماعی، هم اقتصادی و هم فرهنگی. در مرحلهی دوم باید بتواند خودش را به جایی برساند كه وقتی ضربهای دریافت كرد، تاب بیاورد و شوك وارد كند. در مرحلهی سوم به یك تعامل با اقتصادهای بیرونی میرسد؛ تعاملی بر اساس اینكه همه یكدیگر را به رسمیت بشناسند. در ادبیات سیاسی قدرت در جهان، نظریهی پروفسور مورگنتا برای قدرتهای برتر جهانی این است كه در مراحل اولیه باید قدرتهای دیگر را استحاله و هضم كرد، اما اگر توان حذف قدرتهای دیگر نبود باید سیاست سازگارسازی با آنها را پیشه كرد.
ببینید محیط اقتصاد جهانی پویاست؛ با این وجود چه كسی تصور میكرد در قویترین اقتصاد جهان، بحران كه از سال ۲۰۰۵ در حوزهی مسكن آمریكا شروع شد، نهتنها محدود نشد بلكه سال به سال گسترش و به بخش مالی و از آنجا به بخش واقعی نهتنها اقتصاد آمریكا بلكه اروپا سرازیر شد و این بحران جهانی تا سال ۲۰۱۱ امتداد پیدا كرد. اصلاً كسی تصور نمیكرد این بحران به این اندازه طولانی شود. بنابراین چون محیط، پیچیده، نایقینی و متكثر است، نگاه آیندهنگر اهمیت بیشتری پیدا كرده و هرچه پیچیدگی بالاتر میرود، بررسیها و پژوهشهای آیندهنگرانه برای مقابله و حذف این شوكها مهمتر میشود.
بنابراین نتیجه میگیریم نهتنها در هنگامهی كشمكش ایران و آمریكا بلكه در شرایط عادی جهانی هم این شوكها وجود دارد و شوكهای جهانی فقط در شرایط غیر عادی نیست و مقولهی اقتصاد مقاومتی هماره مطرح است. منتها اقتصادی كه میخواهد مقاوم باشد و آسیبپذیری خودش را در مقابل این شوكها كمتر كند باید خودش را آماده و منسجم ببینید و همواره تدابیر خاص، سناریوهای خاص و واكنش سریع و هوشمندانهی خودش را داشته باشد.
لطفاً یك مثال بزنید.پس از فروپاشی شوروی بهترین فرصت برای بهرهمندی از بازارهای كشورهای تازه استقلالیافته و یافتن شركای اقتصادی جدید بود. این كشورها عادت داشتند در قالب اتحاد جماهیر شوروی تهاتری عمل كنند. خود اتحاد جماهیر شوروی هم با همهی دنیا تهاتری عمل میكرد. یك دفعه بانك مركزی ایران آمد این حسابهای تهاتری را مسدود كرد و گفت ما فقط با دلار تجارت میكنیم. در حالی كه آنها تازه مستقل و اصلاً بانك مركزی نداشتند كه اینگونه عمل كنند و تازه میخواستند بانك مركزی تأسیس كنند. قبل از آن ما حسابهای تهاتری سه جانبه داشتیم؛ یعنی از اوكراین صنایع سنگین وارد میكردیم، بعد ما به تركمنستان صنایع سبك یا كالا میدادیم و تركمنستان هم به اوكراین گاز مورد نیازش را میداد. بنابراین هر سه كشور بدون تبادل و نقل و انتقال پولی، نیازهای خود را مرتفع میكردند. این یك محور مهم بود كه میتوانست گسترش یابد اما بانك مركزی ما برعكس عمل كرد و خودش داوطلبانه با توجه به توصیههای صندوق بینالمللی پول این حسابهای تهاتری را از بین برد. با این كار همكاری ما با این كشورها و در واقع این فرصت طلایی برای انتخاب شركای تجاری از دست رفت. اینطور نیست كه در طول سالها همیشه فرصتهای جدید به وجود آید بلكه یك دفعه فرصتی بروز میكند به نام فروپاشی شوروی و كشورهای مستقلی كه میخواهند تصمیمات اقتصادی برای خودشان بگیرند. اما این موقعیت را با سوء مدیریت و یا شیفتگی به توصیههای صندوق بینالمللی پول و آموزههای لیبرالی از دست دادیم و در عوض تركیه به صورت نیابتی و با كمكهای مالی آمریكا جای ما را گرفت.
در مرحلهی سوم، اقتصاد مقاومتی به یك تعامل با اقتصادهای بیرونی میرسد؛ تعاملی بر اساس اینكه همه یكدیگر را به رسمیت بشناسند. در ادبیات سیاسی قدرت در جهان، نظریهی پروفسور مورگنتا برای قدرتهای برتر جهانی این است كه در مراحل اولیه باید قدرتهای دیگر را استحاله و هضم كرد، اما اگر توان حذف قدرتهای دیگر نبود باید سیاست سازگارسازی با آنها را پیشه كرد.
حالا هم كه ما تحت فشار تحریم پرداختها هستیم، حساب تهاتری برای ما ظرفیتی است كه برای زمان تحریم و غیر تحریم هم به درد میخورد؛ كما اینكه همین الان چین و روسیه از حسابهای تهاتری استفاده میكنند. چین با ۱۱ كشور حساب تهاتری دارد. چرا؟ میگوید چون دلار به خاطر جنگ ارزی قیمتش پایین میآید و نمیخواهد ما به ازای كمتری بگیرد. با این نوع كارها، فشارها و آسیبها و تحریمها كه در زمانهای مختلف ظهور میكند، تبدیل به فرصت میشود. چطور وقتی صنعت ما تحریم میشود، از یك تكنولوژی مثل همین تكنولوژی سانتریفیوژها ما الان نسلهای پیشرفتهاش را هم تولید كردیم، در صورتی كه آن قدیمیها را هم نداشتیم. با وجود خودباوری كه در ایران به بركت انقلاب اسلامی و رهنمودهای حضرت امام و رهبر معظم انقلاب پیش آمده، میتوان تهدیدها را به فرصت تبدیل كرد. كمااینكه در حوزههای نظامی، پزشكی، صنعتی، مهندسی پزشكی، كشاورزی و هوافضا هم پیشرفتهای خیلی خوبی داشتهایم كه میتواند باز هم در حوزههای مختلف ظهور و بروز داشته باشد.
بنابراین این اصل را فراموش نكنیم كه تحریم و محدودیت باعث بالندگی و شكوفایی استعدادها، نوآوریها و پیشرفت برای جوامع بالنده است؛ یعنی ممكن است تحریم برای یك جامعه پسرفت ایجاد كند و برای جامعهی خودباور، مسلمان و جوان ایرانی یك فرصت پیشرفت طلایی ایجاد میكند كه دشمنان ما خوشبختانه از آن غفلت دارند. گزارش توسعهیافتگی سازمان ملل، ظرفیت و جوانی جمعیت ایران را ۱۰ برابر ذخایر نفت و گاز كشور ارزیابی نموده است! مؤسسهی معتبر گلدمن ساكس ایران را در سالهای ۲۰۲۵- ۲۰۱۵ جزء ۱۱ كشور با رشد مداوم و بالای اقتصادی ارزیابی كرده است.
با این اوصاف شما چه تعریفی از اقتصاد مقاومتی ارائه میدهید؟طرح اقتصاد مقاومتی از طرف رهبری معظم انقلاب اسلامی سه سال قبل صورت پذیرفت و با توجه به مؤلفههای گوناگون مطرح شده است. به نظر من اقتصاد مقاومتی از منظر نظام مردمسالاری دینی، گفتمانی ایجابیِ پیشروِ مولد با تكیه بر منابع فزایندهی ملی، واجد مشاركت حداكثر مردم در امور اقتصادی و تأمین حداقل معیشت و همچنین دارای تعامل مؤثر بیرونی است كه همراه با استحكام درونی در مقابل تهدیدات، واكنشهای فرصتساز هوشمند و سریع را در خود نهادینه میكند.
رهبر انقلاب جملهای دارند مبنی بر اینكه هر كسی صحنه را میدید متوجه میشد كاری كه دشمن میخواهد بكند فشار روی اقتصاد ماست. حالا به نظر شما چه دلایلی باعث میشود كه به درستی آیندهنگری نمیكنیم یا اگر میكنیم نمیتوانیم اجرا كنیم؟من معتقدم ریشههای تاریخی و فرهنگی دارد. در ادبیات و شعرهای ما هست كه مثلاً «دم را غنیمت شمار»؛ یعنی از اینگونه عبارات كه حالا خدا بزرگ است و ... نگاه به این است كه فعلاً حال را بگذرانیم. این یك فرهنگ زنگارگرفته و انفعالی است كه در انقلاب اسلامی در حال چرخش است. در حوزهی مسائل اقتصادی همیشه نگاه استراتژیك به آینده و شرایط محیطی موجب همگرایی و افزایش تلاشها برای تحقق آرمانها و منافع ملی میشود. نكتهی بعد فقدان توجه به آموزههای دینی در حوزهی رفتارهای اقتصادی است؛ مثلاً قناعت. اقتصادهایی كه خیلی رشد كردند و رشدشان پایدار بوده است، به قناعت خیلی توجه كردند. اقتصاد ژاپن و كره و چین اینگونه است. اینها فرقشان با اقتصادهای دیگر این است كه اولاً شوكها را عبور میدهند، ثانیاً رشدشان تداوم دارد و نوسان غیر متعارف ندارد. یكی از استادان برجستهی دانشگاه كیوتوی ژاپن كه سابقهی هجدهسالهی پایوری در صندوق بینالمللی پول را داشت به من گفت: در آموزههای دینی شما مسائل مهمی وجود دارد. پرسیدم مثلاً چه؟ گفت قناعت. حرف دقیق و عالمانهای است، زیرا كه نتیجهی قناعت مصرف كمتر و پسانداز و سرمایهگذاری و تولید بیشتر است.
آسیب دیگر هم نگاه گروهگرایانه و یا كاسبكارانه و زودگذر است كه گاهی منافع ملی را از یادمان میبرد. مثلاً به گواهی بررسیهایی كه در اقتصاد ایران شده، هر بار كه درآمدهای ارزی ما افزایش ناگهانی پیدا كرده نهتنها كاركرد مثبتی نداشته بلكه موجب ضربهپذیری اقتصاد ما شده و واردات انبوه، تورم شدید و اغتشاش نظام تولید و موجب بیماری هلندی در اقتصاد گردیده است. این یكی از آسیبهای بزرگ اقتصاد تكمحصولی و نفتی است كه به قول مولانا:
آب در كشتی هلاك كشتی است ور بود در زیر كشتی پشتی است
منابع ناشی از افزایش قیمت نفت بیشتر باید پشتوانه شود. در سیاستهای كلی برنامهی پنجم كه توسط رهبری معظم انقلاب اسلامی ابلاغ شد مقرر گردید نوع نگاه به نفت تغییر و صندوق توسعهی ملی تأسیس گردید. سال آینده سرمایهی صندوق توسعهی ملی به اندازهی بیش از یكسال درآمدهای ارزی كشور میشود و پس از سه سال از تأسیس، هم اكنون بیستویكمین صندوق ذخیرهی ثروتی در جهان است؛ این صندوق یك پشتوانهی نیرومند برای تأمین مالی سرمایهگذاران و تولیدكنندگان كشور است و منابع آن نمیتواند صرف مخارج و هزینههای جاری شود.
نهتنها در هنگامهی كشمكش ایران و آمریكا بلكه در شرایط عادی جهانی هم این شوكها وجود دارد و شوكهای جهانی فقط در شرایط غیر عادی نیست و مقولهی اقتصاد مقاومتی هماره مطرح است. منتها اقتصادی كه میخواهد مقاوم باشد و آسیبپذیری خودش را در مقابل این شوكها كمتر كند باید خودش را آماده و منسجم ببینید.
این نهادسازی با نگاه جلوگیری از خامفروشی محصولات بهوجود آمده است تا بتوانیم حمایت از تولید را عینیت بیشتری ببخشیم. ما باید به همان اندازه و حتی بیشتر از هزینهای كه برای كالاهای خارجی و اشتغال برای نیروهای خارجی هزینه میكنیم برای كالای ایرانی تأمین مالی كنیم تا بتوانیم برای صادر كردن مسابقه بدهیم، نه وارد كردن. متأسفانه تنظیم بازار هم از طریق واردات است. استراتژی تنظیم بازار با صادرات بهجای واردات یعنی تولید را زیاد كنیم و اگر مازاد بود، اجازهی صادرات دهیم و از این طریق از كاهش قیمت محصولات جلوگیری كنیم.
این صندوق به غیر از بحث حمایت از تولید، چه اثرات دیگری دارد؟این صندوق در صورت بروز هر شوك مثبت به نظام اقتصادی كشور، اقتصاد را تخریب نمیكند. چون اگر این افزایش منابع ارزی تبدیل به ریال شود، پایهی پولی را افزایش و در نتیجه نقدینگی را بالا میبرد و تورم ایجاد میكند. تورم كه ایجاد شد حالا شما باید مقابله كنید؛ یا باید تولید را افزایش دهید كه اگر تولید بلافاصله بالا نرود، تمایل به واردات زیاد میشود و با ازدیاد واردات، تورم تا حدودی مهار میشود ولی به چرخهی تولید اشتغال و سرمایهگذاری و اعتماد به سیاستگزاریها ضربه میزند. متأسفانه اخیراً اعلام شد كه ممنوعیت واردات كالاهای لوكس آزاد شد كه این در واقع ضد اقتصاد مقاومتی است و بر خلاف صریح منافع ملی است ولی از آنجا كه لابی واردكنندگان قوی و این كار كاری كمزحمت است و متأسفانه منابع مالی هم در بخش سوداگری و دلّالی (كه واجد بیشترین فرار مالیاتی است) تمركز پیدا كرده، اینگونه بر خلاف منافع ملی صدای واردات رسا میشود.
بنابراین نهادسازی مثبتی كه در جریان تأسیس صندوق توسعهی ملی رخ داد، این آسیبپذیری را كه هر دفعه منابع بیشتر میشود، موجب مشكلات بیشتری در اقتصادهای تكمحصولی یا متكی به نفت میشود را كاهش داد. نفت یك ذخیره و دارایی بین نسلی است كه همهی نسلها باید از آن برخوردار شوند.
برای ایمنسازی اقتصاد كشور چه نكاتی را باید رعایت كنیم؟در اقتصاد مقاومتی بایستی چند شاخص حیاتی را مورد توجه قرار دهیم. اگر اقتصاد ما بخواهد ایمن شود بایستی شاخصها و تناسبهای زیر را رصد و بهبود بخشیم:
۱. تناسب بین بخش واقعی اقتصاد و بخش مجازی؛ یعنی تناسب بین بخش مولد و سوداگری بهنحوی كه بخش سوداگری بر تولید تفوق پیدا نكند و در خدمت تولید باشد و نه تولید دنبالهرو ریلگذاری سوداگری باشد. (بحران مالی غرب نتیجهی چهار برابر شدن بخش مالی نسبت به بخش واقعی در اقتصاد غرب ظرف ۲۵ سال بود.)
۲. تناسب بین برداشت از منابع راهبردی (نفت و گاز) و قابلیتسازهای بلندمدت بر اساس منابع راهبردی؛یعنی ما از این نفت و گازی كه داریم چه میزانی قابلیتسازی میكنیم كه در آینده برای ما منابع راهبردی جدید ایجاد شود.
۳.تناسب بین صادارت غیر نفتی و واردات
۴. تناسب بین درآمدهای مالیاتی و مخارج دولت
۵. تناسب بین بخش غیر دولتی و بخش دولتی در اقتصاد
۶. تناسب بین سرمایهگذاری مولد و مصرف
۷. تناسب بین دهكهای درآمدی؛ رشد اقتصادی زمانی پایدار است؛ یك اقتصاد زمانی بالنده است كه فاصلهی بین دهكهای درآمدی كمتر شود و اصولاً اقتصادی كه بخواهد مقاوم باشد، مشاركت حداكثری و فعال مردم را در امور اقتصادی میطلبد. مشاركت مثمر ثمر و مولد و حداكثری آحاد جامعه و گسترش طبقهی متوسط و كم شدن طبقات با درآمد كمتر. البته این مشاركت به این معنا نیست كه مثلاً هزار نفر صاحب سرمایه باشند و دهها میلیون نفر بقیهی جامعه هم كارگر آنها، بلكه همراه آموزش، شكوفایی فكری و نوآوری آحاد جامعه باید گسترش مالكیت را داشته باشیم. در اهداف سیاستهای كلی اصل ۴۴ هم گسترش مالكیت مطرح شده و هم موضوع تعاونیهای ملی فراگیر را داشتیم كه اصلاً خبری از پایش آنها نیست.
در شعرهای ما هست كه مثلاً «دم را غنیمت شمار»؛ یعنی از اینگونه عبارات كه حالا خدا بزرگ است و ... نگاه به این است كه فعلاً حال را بگذرانیم. این یك فرهنگ زنگارگرفته و انفعالی است كه در انقلاب اسلامی در حال چرخش است. در حوزهی مسائل اقتصادی همیشه نگاه استراتژیك به آینده و شرایط محیطی موجب همگرایی و افزایش تلاشها برای تحقق آرمانها و منافع ملی میشود.
۸. تناسب بین تولید داخلی و تأمین كالا از خارج كه همان تعمیق زنجیرهی ارزش تولید كالا در داخل است و قطع تدریجی وابستگی تهدیدزا از خارج.
۹. تناسب بین شاغلین و بازنشستگان؛ این مسأله با بحث پیر شدن تدریجی جمعیت ایران خیلی اهمیت پیدا میكند. شما نگاه كنید در انگلیس میخواهند سن بازنشستگی را به ۷۰ برسانند یا در فرانسه ۶۷ اما در ایران ما مسابقه میدهیم ۲۵ سال را به ۲۰ سال كاهش دهیم.
۱ در بحث مردمی كردن اقتصاد كه قطعاً یكی از پایههای اقتصاد مقاومتی است، چرا تلقی مردم این است كه اینها همهاش شعار است؟به خاطر اینكه عملیاتی كردن شعارها دشوارترین كار است. آرمان و شعار مشخص پایهی هر تحول بنیادین در جوامع است؛ ولی مهمترین مرحله، برنامههای تغییر جهت اجرایی ساختن آنهاست كه از پیچیدگی برخوردار و توان بالای تلفیق اندیشهی استراتژیك و توان عملیاتیسازی را میطلبد. لذا مدیران برجسته، صاحب سبك و دارای سماحت و توانایی بالای هماهنگی و در یك كلمه ذیصلاح بایستی مسئولیت را بدوش بگیرند.
برای حل مشكل ریشهای تضمین تحقق شعارها و سیاستهای كلی به نظر میرسد فاقد سیستم نظاممند برای رصد قوانینی هستیم كه بایستی دقیقاً نشأتگرفته از اسناد بالادستی و سیاستهای كلی باشند. لذا الگوی پیشنهادی من این است كه برای اینكه اسناد و سیاستها را به عمل نزدیك كنیم، باید عوامل حیاتی موفقیت «CSF» و شاخصهای كلیدی عملكرد «KPI» هر كدام از عوامل موفقیت را مصداقاً پیدا كنیم. آنوقت در یك روش سیستماتیك كمّی شده، درجهی عملیاتی شدن سیاستهای كلی را رصد كنیم. اگر چارچوب علمی اینچنینی داشته باشیم، آن وقت میتوانیم ببینیم چرا در بعضی بخشها سرعت كم و در برخی بیش از اندازه است؟ چرا در سرمایهگذاری سرعت كم و در واگذاری سرعت بیش از حد و یا در واگذاری امور حاكمیتی بر خلاف قانون عمل شده و یا انحصارات یا جهتگیریها در بخش بانكی به طور مشخص چه معایب و یا روندی را داشته است.
به هر حال ما اگر این نسبتهای حیاتی ۹گانه را رصد كنیم آنوقت سعی میكنیم این تناسبات را بهبود ببخشیم. وقتی شخصی مسئولیتی میگیرد، بایستی سعی كند نسبتها را بهبود ببخشد. در این صورت مسائل و سلایق سیاسی و فشارهای روزمره كمتر برنامههای بنیادین تحولآفرین را تحت تأثیر قرار میدهد. در این حالت چرخش قدرت جواب میدهد و از یك حالت تناوب و انفعال و ماجراجویی خارج میگردد.
برخی الزامات اقتصاد مقاومتی در شرایط فعلی اقتصاد ایران را بیان كنید.سه پیشران اقتصاد مقاومتی را مطرح میكنیم:
۱. تأمین مالی:الف. در شرایطی كه نرخ ارز و تورم بالا تولید را دچار كمبود نقدینگی كرده، نسبتهای تأمین مالی به تولید تسهیلات بانكی به تولید در ایران پایین است. ضمن اینكه همین اندازه تسهیلات بانكها طبق آمار رسمی به نفع بخش غیر تولیدی و سوداگرانه است كه بایستی برعكس شود.
ب. باید تأمین مالی در حوزهی فناوریهای نوین و اقتصاد دانشبنیان صورت بگیرد. در این حوزه باید صندوقهای شراكت در سرمایه و یا صندوقهای خطرپذیر به شدت گسترش یابد تا از فرآوردههای رشد علمی و فناوری با تجاریسازی ایدهها، اقتصاد ملی بهرهمند شود.
۲. شفافسازی: در مورد شفافسازی دو مثال میزنم: یكی نهادی كردن مالیات بر ارزش افزوده است كه جانمایهی آن برقراری سازوكار شفافیت در اقتصاد و روی زمین آوردن اقتصاد زیر زمینی است. مثال دوم هم برقراری نظام جامع شناسهی ملی كالا برای تولیدات و خدمات است تا از جعل، تقلب و قاچاق جلوگیری نماید.
۳. نهادسازی: شاهكار اقتصاد مقاومتی است. ایجاد ثبات و لنگرها در حوزههای مختلف اقتصادی، اطمینان و آرامش را به فعالین اقتصادی میدهد. ایجاد صندوق ثبات ارزی و صندوق ريالی تثبیت بازار سرمایه نظیر صندوق توسعهی ملی، عزم دولت را برای جلوگیری از شركتها و نوسانات در كلیهی بازارها عملیاتی میكند.
پینوشتها:
۱. برژینسكی در ماه مارس ۲۰۰۹ در مصاحبه با دبیر وال استریت ژورنال میگوید: از فكر كردن به حمله پیشدستانه علیه تأسیسات هستهای ایران اجتناب كنید و گفتوگوها با تهران را حفظ كنید، بالاتر از همه بازی طولانیمدتی را انجام دهید؛ چون زمان، آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم كنونی نیست.
۲. CRITICAL SULCCESS FACTORS
۳. KEY PERFORMANCE INDEX