برای نمایش بهتر وب سایت از ورژن جدید مرورگر فایرفاکس یا گوگل کروم استفاده نمایید.

دانلود ورژن جدید فایرفاکس دانلود ورژن جدید کروم
تاریخ : شنبه 14 دي 1392
کد 274

ضد تاكتیك در مبارزه امام رضا علیه‌السلام با مأمون

یكی از ویژگی‌های حركت امام رضا علیه‌السلام كه از نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای می‌تواند الگویی برای ما در شرایط حاضر باشد، آینده‌نگری و راهبردهای بلندمدت آن حضرت است: «كار براى اهداف بلند را اين‌جورى بايد انجام داد؛ نگاه به بلندمدت را با اين انگيزه‌ها، با اين نيت‌ها، با اين اميدها بايد انجام داد.» در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام دكتر غلام‌حسن محرمی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی این موضوع را مورد بررسی قرار دادیم

برای آغاز گفت‌وگو لطفاً درباره‌ی فضای كلی فكری، سیاسی و اجتماعی دوران امام رضا علیه‌السلام توضیح دهید.
ما وقتی وارد قرن دوم می‌شویم، موضوع مرجعیت علمی در جهان اسلام مطرح می‌شود. پیش از این زمان، رجوع به عالِم و حتی مسأله‌ی كتابت زیاد مطرح نبود. در قرن دوم به‌تدریج كاغذ رواج بیشتری در میان مسلمانان به‌ویژه در عراق و حجاز یافت. تقسیم‌بندی علوم و تأسیس علوم در این زمان به‌وجود می‌آید. در این زمان است كه مرجعیت علمی امام باقر و امام صادق علیهما‌السلام مطرح می‌شود. این دو امام در عرصه‌ی فرهنگ و علم كار كردند و توانستند تأثیر بگذارند؛ تا حدی كه اكنون ما هم سر سفره‌ی امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نشسته‌ایم. بعد كه عباسیان روی كار می‌آیند، احساس خطر می‌كنند و می‌بینند خودشان به صورت صوری خلیفه هستند و خلیفه‌ی واقعی امام صادق علیه‌السلام است. آن‌ها بعد از امام صادق علیه‌السلام به صورت جدی به كار می‌افتند تا این مرجعیت علمی را در دست بگیرند و حتی می‌خواستند به صورت فیزیكی جانشین امام علیه‌السلام را حذف كنند. از همین رو عصر امام رضا علیه‌السلام همانند ائمه‌ی دیگر، عصر كشمكش سیاسی میان اهل‌بیت علیهم‌السلام و دستگاه خلافت است كه عباسیان بنا بر همین مقاصد سیاسی می‌خواهند مرجعیت علمی این بیت و خاندان را سلب كنند و آن را از بین ببرند.

صوت: امام رضا علیه‌السلام و نگاه بلندمدت در مبارزه

* البته تلاش آن‌ها برای حذف مرجعیت علمی نزد عموم جامعه‌ی اسلامی بوده است وگرنه مرجعیت علمی ائمه‌ی اطهار علیهم‌السلام همواره نزد شیعیان وجود داشته است. درست است؟
بله، وضعیت شیعه همواره در این زمینه مشخص بوده است. حتی بعد از امام رضا علیه‌السلام، سه امام دیگر كه در سن جوانی هستند به بهترین نحو شیعه را مثل قبل اداره می‌كنند و خیلی فرقی نمی‌كند. حتی بزرگ‌ترین دانشمندان شیعی در همین عصر پدید می‌آیند و بزرگ‌ترین كتاب‌ها و گسترده‌ترین نگارش‌ها در عصر همین ائمه‌ی بزرگوار تا آخر قرن سوم صورت می‌پذیرد. منتها دستگاه خلافت به دنبال سلب مرجعیت علمی ائمه علیهم‌السلام در تمام جامعه است.
 
* دستگاه عباسی تا چه اندازه در این طرح موفق می شود؟

ببینید بعد از امام صادق علیه‌السلام، امام كاظم علیه‌السلام را زندانی كردند ولی نتوانستند مرجعیت علمی ایشان را بگیرند. در زمان امام رضا علیه‌السلام نیز آن‌ها می‌خواستند این مرجعیت علمی را بگیرند؛ اگرچه دسترسی به امام آزاد نبود، اما امام آن جایگاه را داشتند. حتی اتفاقاتی باعث می‌شود كه عباسیان نتوانند آن سیاست را به درستی به‌ویژه در زمان امام رضا علیه‌السلام اعمال كنند، برخلاف زمان امام كاظم علیه‌السلام كه مقداری توانستند این كار را انجام دهند. آن‌ها امام كاظم علیه‌السلام را زندانی كردند و از نظر فیزیكی ایشان را حذف كرده و اصل و صورت‌مسأله را پاك كردند. ولی در زمان امام رضا علیه‌السلام مقداری در این مسأله به مشكل می‌افتند. علت این چه بوده است؟ می‌گویند كه خود هارون خیلی به امام رضا علیه‌السلام سخت نمی‌گرفت. چند گزارش در این زمینه داریم؛ از جمله برمكی‌ها می‌گفتند كه امام موسی‌ بن‌جعفر علیه‌السلام از دنیا رفت ولی پسر ایشان هست و كار می‌كند. هارون گفت چه كار كنم؟ می‌خواهی او را هم بكشم؟! می‌خواهی همه‌ی علویان را بكشم؟! با این حرف‌ها آن‌ها ساكت شدند و حرفی نزدند و دیدند كه هارون نمی‌خواهد چنین كاری كند. عمر هارون كه به سر می‌آید، دو پسرش با هم جنگ می‌كنند. به همین دلیل پنج سال برای امام فرصت پیش می‌آید و امام آزادی عمل در این ایام داشتند. بعد از هارون، مأمون هم بنا ندارد كه به امام سخت بگیرد و سه سال هم امام ولی‌عهد است و در اوج قرار می‌گیرد.
* در واقع این مرجعیت علمی در دوران ولایت‌عهدی قوت می‌گیرد؟
بله، البته قبل از ولایت‌عهدی هم چند گزارش داریم كه نشان می‌دهد امام علیه‌السلام آن جایگاه مرجعیت را داشته و آن را حفظ كرده و شاید همین موضوع باعث می‌شده كه جایگاه سیاسی هم پیدا كنند. یك روز ایشان با مأمون حرف می‌زدند كه مأمون گفت: «ما ولایت‌عهدی را به شما دادیم و تا به حال كسی این كار را نكرده بود.» و به نوعی بر امام علیه‌السلام منت گذاشت. امام علیه‌السلام فرمود: «ولایت‌عهدی برای ما منتی نیست. من در كوچه‌های مدینه سوار بر مركب خود می‌شدم و حركت می‌كردم و محبوب‌ترین و محترم‌ترین و عزیزترین فرد در آن جا بودم و اگر نامه‌ای به هر جای عالم می‌فرستادم، بی‌جواب نمی‌ماند.»
 
* برداشت من از سخنان شما این است كه مرجعیت علمی ائمه علیهم‌السلام در زمان صادقین علیهما‌السلام اوج می‌گیرد و بعد از آن دستگاه خلافت عباسی به دنبال حذف یا كمرنگ كردن این مسأله است، منتها به‌طور كامل موفق نمی‌شود.
یعنی برنامه‌هایی را چیدند تا برای امام رقیب بتراشند؛ مُفتی‌تراشی كردند. با این‌كه سیاستشان این بوده كه هیچ حرفی از عظمت علمی ائمه به زبان نیاورند، اما در این كشمكش نتوانستند به‌طور كلی آن جایگاه را بگیرند و هنوز هم نتوانستند. امام رضا علیه‌السلام به نیشابور كه جای خیلی بزرگی بوده است می‌روند و هزاران نفر جمع می‌شوند و به قولی می‌گویند ۲۰ هزار نفر در آن‌جا این حدیث سلسلةالذهب را می‌نوشتند. این نشان از جایگاه علمی امام رضا علیه‌السلام دارد كه این‌ها چقدر امام را عزیز می‌داشتند؛ یعنی ایشان را قبول داشتند. بنابراین یكی از شئون مهم امامت بحث مرجعیت علمی است كه امام رضا علیه‌السلام هم بر آن تأكید داشته‌اند؛ به‌خصوص این‌كه ایشان مقابله‌ی با انحرافات را در پیش گرفتند.
یك روز ایشان با مأمون حرف می‌زدند كه مأمون گفت: «ما ولایت‌عهدی را به شما دادیم و تا به حال كسی این كار را نكرده بود.» و به نوعی بر امام منت گذاشت. امام فرمود: «ولایت‌عهدی برای ما منتی نیست. من در كوچه‌های مدینه سوار بر مركب خود می‌شدم و حركت می‌كردم و محبوب‌ترین و محترم‌ترین و عزیزترین فرد در آن جا بودم و اگر نامه‌ای به هر جای عالم می‌فرستادم، بی‌جواب نمی‌ماند.»

* مقابله‌ی امام رضا علیه‌السلام با تحریفات به چه شكلی و در چه محورهایی انجام گرفت؟
ایشان در چند زمینه این كار را كردند كه بیشتر در انحراف حدیث بود. همزمان و بعد از عصر امام صادق علیه‌السلام حدیث‌نویسی در میان برخی فرق مسلمین شروع شد كه قبل از آن زمان این‌طور نبود؛ یعنی آن‌ها برخلاف شیعیان كتاب حدیثی نداشتند. ما كتاب حدیثی امیرالمؤمنین علیه‌السلام را داریم كه خود ایشان نوشته‌اند و به املای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و به كتابت امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. وقتی آن‌ها نوشتن را شروع كردند كه گروهی از آن‌ها گفتند ما باید در تمام شئون دین چه شئون كلامی و چه شئون فقهی به حدیث رجوع كنیم. این‌ها رجوع كردند و دیدند كه حدیث كم دارند. حدیث هم نداشتند و به اهل‌بیت علیهم‌السلام هم به‌طور مطلق رجوع نمی‌كردند. بعد این‌ها به حدیث‌سازی و تحریف حدیث و اضافه كردن حدیث روی آوردند. امام رضا علیه‌السلام در دل این احادیث رفتند و احادیث را تصحیح می‌كردند. این كار از امام رضا علیه‌السلام شروع شد. البته قبل از ایشان هم بود، اما امام رضا علیه‌السلام در این مسأله به طور جدی وارد شدند و در زمان ائمه‌ی بعدی هم همین‌طور ادامه پیدا كرد.

* به نظر شما چه اتفاقی می‌افتد كه دستگاه عباسی عملاً در برابر اقدامات امام رضا علیه‌السلام نمی‌ایستد و برخورد مستقیم نمی‌كند؟
مأمون آدم سَیّاسی بود. قصد او این بود كه واقعاً این مسأله را تمام كند. او می‌گفت: مثلاً امام را مسموم كردم و كشتم یا محدود كردم؛ ثم ماذا؟ ما همین‌طور باید تا ابد برویم؟ كاری باید بكنیم كه ما به این‌ها غلبه كنیم و دستشان را رو كنیم. این فكر را داشت. فكر او عمیق‌تر از این حرف‌ها بود؛ البته به نتیجه نرسید. امام رضا علیه‌السلام انصافاً در این مرحله با تمام قامت به میدان آمد و مأمون را شكست داد. مأمون آخر مجبور به كاری شد كه همان اول نمی‌خواست آن كار را انجام دهد و الّا سیاست، همان سیاستی بود كه آن‌ها می‌خواستند مرجعیت علمی را از امام رضا علیه‌السلام بگیرند، ولی در نهایت مجبور شدند و به عبارتی چاره‌ای جز كشتن حضرت نداشتند.
بهره‌برداری اصلی امام از این ماجرا بسی از این‌ها مهم‌تر است: امام با قبول ولیعهدی، دست به حركتی می‌زند كه در تاریخ زندگی ائمه پس از پایان خلافت اهل بیت در سال چهلم هجری تا آن روز و تا آخر دوران خلافت بی‌نظیر بوده است و آن برملا كردن داعیه‌ی امامت شیعی در سطح عظیم اسلام و دریدن پرده‌ی غلیظ تقیه و رساندن پیام تشیع به گوش همه‌ی مسلمان‌هاست. (تحلیل رهبر انقلاب از سیاست‌ورزی امام رضا علیه‌السلام ۱۳۶۳/۵/۱۸)

* رهبر انقلاب در یكی از سخنرانی‌های خود درباره‌ی زندگی اهل بیت علیهم‌السلام و به‌خصوص زندگی امام رضا علیه‌السلام بیان می‌كنند كه این حركت‌ها اثر بلندمدت داشت و یك حركت آینده‌نگرانه بود. این آینده‌نگری چگونه بوده است؟
ببینید بعد از رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و بر اساس مشهور، امیرالمؤمنین علیه‌السلام ۳۳ سال داشت؛ كاری كه حضرت كرد، بهترین كار بود. اگر غیر از آن كاری می‌كردند، اسلام نمی‌ماند و اسلام از بین می‌رفت. یا امام حسن علیه‌السلام یا امام حسین علیه‌السلام هم همین‌طور. مثلاً اگر امام حسین علیه‌السلام شهید نمی‌شد، اسلام نمی‌ماند. نه تنها شیعه اثنی‌عشری كه حتی نامی از اسلام به معنای عام باقی نمی‌ماند. اگر امام رضا علیه‌السلام همان حركت در صحنه‌ی علمی و تحریف‌زدایی و مبارزه با تحریف‌ها را نداشت، اسلام از بین می‌رفت. مردم اسلام منحرف را كه قبول نمی‌كنند. در اثر فعالیت‌های ائمه علیهم‌السلام مقداری توانستند مسیر را بیابند.

از لحاظ سیاسی هم همین‌طور است. اگر واقعاً آن‌ها بر امام رضا علیه‌السلام پیروز می‌شدند و امام آن تدابیر را در مقابل مأمون اخذ نمی‌كرد، اوضاع به‌گونه‌ی دیگری رقم می‌خورد. شما می‌دانید كه امام رضا علیه‌السلام در مسأله‌ی ولایت‌عهدی جلو آمد، اما فرمود در عزل و نصب‌ها دخالت نمی‌كنم. مأمون دید كه به امام اسمی داده و امام بزرگ شده و هیچ كاری نمی‌تواند بكند كه چهره‌ی امام رضا علیه‌السلام را تخریب كند. اگر امام این تدبیر را نمی‌كردند، مأمون بنا داشت ایشان را تخریب كند كه با این وجود، خط ولایت و خط امامت هم تخریب می‌شد. او كه واقعاً بنا نداشت امام رضا علیه‌السلام را به عنوان ولی‌عهد بگذارد، حتی اگر امام زنده هم می‌ماند، بنا نداشت كه خلافت را به ایشان بدهد؛ بلكه بنا داشت به‌زعم خود، دست و مشت امام را باز كند. باز شدن مشت امام هم این‌طور بود كه نه فقط شخص امام، بلكه جریان و خط ولایت را مورد حمله قرار دهد. رهبر انقلاب به این‌ موارد نظر دارند كه مسأله‌ی آینده‌نگری در حركت معصومین علیهم‌السلام را مورد توجه قرار داده‌اند